دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

فرقه اسماعیلیه یکی از شاخه‌های فرعی شیعه به شمار می‌آید که دارای قدمتی بسیار است؛ که در میانه سده دوم هجری شکل گرفت و در واقع نام عمومی فرقه‌هایی است که بعد از حضرت امام جعفر صادق  (علیه‌السلام) به امامت فرزند بزرگترش اسماعیل، یا نواده‌اش محمد بن اسماعیل اعتقاد دارند. از آنجا که این فرقه در برهه‌هایی از تاریخ دارای شکوه و عظمتی خاص بوده لذا در این نوشتار به اصول عقاید این فرقه می پردازیم.

دلایل شبهه امامت اسماعیل

به سه دلیل شبهه امامت اسماعیل تقویت می شد:

الف. او فرزند ارشد امام صادق (علیه السلام) بود و در فکر برخی این عقیده رسوخ نموده بود که امامت به فرزند بزرگتر می رسد.(1)

ب. توجه و شدت علاقه امام (علیه السلام) به اسماعیل، این عقیده را تقویت می کرد.(2)

ج . امام صادق (علیه السلام) با وجود مادر اسماعیل همسر دیگری اختیار نکرد. همانطورکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) با وجود خدیجه (سلام الله علیها) و امیرالمومنین علی (علیه السلام) با وجود فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اینگونه عمل نمودند. عده ای این روش را دلیل بر امامت اسماعیل پنداشتند.(3)

 

عقاید اسماعیلیه در امامت اسماعیل

این گروه با فرافکنی و عدم ثبوت بر یک نظر برای اعتقادات خود ، ادله ای ادعا نموده اند که بطور خلاصه در چند بند ذکر می کنیم:

1.امام صادق (علیه السلام) در حالی از دنیا رفتند که بر امامت اسماعیل تصریح نمودند و او را جانشین خود قراردادند. حتی او را به عنوان قائم منتظر معرفی کرد.(4)این عده منتظرند تا اسماعیل ظهور کند و جهان را پر از عدل داد کند.

 این گروه ازاسماعیلیه، عملکرد امام صادق (علیه السلام) را موجب اشتباه مردم در امر اسماعیل می دانند و می گویند آن حضرت بخاطر دلیلی که می دانستند امر اسماعیل را بر مردم مشتبه ساخت.

2.عده ای مرگ اسماعیل را قبول نمودند ولی امامت او را قبول داشتند و بر این پندارند که او در زمان حیاتش بر امامت فرزندش محمد وصیت نموده است.(5)

3.عده ای معتقدند که امام صادق (علیه السلام) بر امامت محمد بن اسماعیل وصیت داشته است.(6)

به بهشت و دوزخ جسمانی معتقد نیستند ولی برای مبتدیان ،این کلمات را به معنی معمول آن تفسیر می کنند و مانند غلاة به حلول، تناسخ ارواح باور داشتند ،از نظر آنها بهشت، همان عقل است و کلید در بهشت گفتار رسول خداست

اعمال اسماعیلیه

یکی از اعتقادات مهم اسلامی امر به معروف و نهی از منکر است که به عنوان یک دسیسه سیاسی- نظامی در مکتب اسماعیلیه بهره برداری می شد. اسماعیلیه با این اصل به ترور مخالفین خود که آنها را والیان ظالم می دانستند دست می زدند.(7) قتل خواجه نظام الملک یکی از مهمترین ترورهای اسماعیلی است.(8)

 

عقاید اسماعیلیه

اسماعیلیان، خداوند را برتر از آن می‌دانند که وهم و اندیشه و خرد انسانی بدان دست یابد و یا صفتی بپذیرد.

الف)عالم باطن و ظاهر

خدای تعالی به واسطه حقیقتی که از آن با کلمة «کن» تعبیر می شود دو عالم را آفرید:

1) عالم باطن که عالم امر غیب است و شامل عقول و نفوس و ارواح و حقایق کلی می باشد.

2) عالم ظاهر که عالم خلق و شهادت است و شامل اجزای علوی و سفلی و اجسام فلکی و عنصری است و بزرگترین موجودات این عالم به ترتیب بزرگی، عرش، کرسی و اجسام دیگر است. و بدین ترتیب آغاز و انجام سلسله هستی خداست.(9)

 

ب)در مورد امامت

پس از خداوند، عقل کل و نفس کل جای دارند.مظهر عقل کل، هفت نفرند: شش نبی اولوالعزم و یک قائم. این هفت نفر- پس از عقل و نفس- در جایگاه سوم جای دارند و آنان را «ناطق» گویند.

مظهر عقل کل در این عالم وجود ناطق است. ناطقان همان پیغمبران اولوالعزمند که شمار آنان هفت است. هر ناطقی را یک «وصیّ» است که وی را «امام» یا «اساس» خوانند که در حال حیات او از علم او بهره مند بوده است. پس از هر ناطقی هفت امام روی کار می آیند. دوره هر پیغمبری هزار سال است و چون دوره او سرآید پیغمبر و شریعت دیگری ظهور کند. ناطق، شریعت جدید را وضع می‌کند و ناسخ شریعت قدیم است.

یک امام وجود دارد که وارث امام اساس است وظیفه او ایجاد تعادل میان ظاهر و باطن که پیوستگی آنها ضروری است، می باشد.

از نظر اسماعیلیان امامت دارای مراتب چهارگانه زیر است.

1 ـ امام مقیم: او کسی است که پیامبر ناطق را بر می انگیزد و این عالی ترین درجه امامت است و آن را (رب الوقت) نیز گویند.

2 ـ امام اساس: او وصی و جانشین پیامبر و امین راز و یاور او است و سلسله امامان مستقر در نسل او تداوم می یابد.

3 ـ امام مستقر: او کسی است که امام پس از خود را تعیین می کند، راه تعیین امام از نظر اسماعیلیه دو چیز است:1 ـ وراثت، 2 ـ نص امام مستقر.

4 ـ امام مستودع: او به نیابت از امام مستقر به انجام امور امامت قیام می کند و حق تعیین امام پس از خود را ندارد وی را نایب الامام نیز گویند.(10) ‌

ج)در مورد قرآن

یکی از عقاید شاخص اسماعیلیه در معارف و احکام دینی، باطن گرائی و تاویل است به عقیدة آنان شرایع الهی دارای ظاهر و باطن است و باطن آن را جز امام و جانشین او نمی داند و همه آنچه در شرایع آسمانی آمده مثالها و رموزی است برای حقایق باطنی، بنابراین در مورد احکام و معارف دینی مثل نماز و تیمم و زکات و حج تاویلاتی داشتند که چنین تاویلات موجب شد که علمای اسلام ، اسماعیلیه را خطر جدی برای عقاید اسلامی به شمار آورند.

یکی از اعتقادات مهم اسلامی امر به معروف و نهی از منکر است که به عنوان یک دسیسه سیاسی- نظامی در مکتب اسماعیلیه بهره برداری می شد. اسماعیلیه با این اصل به ترور مخالفین خود که آنها را والیان ظالم می دانستند دست می زدند. قتل خواجه نظام الملک یکی از مهمترین ترورهای اسماعیلی است

مرحوم استاد شهید مطهری در این باره گفته است:

«اسماعیلیه آن قدر در اندیشه های اسلامی بر اساس باطنیگری دخل و تصرف کرده اند که می توان گفت اسلام را قلب کرده اند.»

آنان آیات قرآنی و احادیث و احکام شرع را تاویل می کنند و ظاهر آنها را درست نمی دانند بلکه به باطن آنها می گرایند.(11)

د)در مورد آخرت

از ویژگی‌های اعتقادی دیگر اسماعیلیه، این است که به بهشت و دوزخ جسمانی معتقد نیستند ولی برای مبتدیان ،این کلمات را به معنی معمول آن تفسیر می کنند و مانند غلاة به حلول، تناسخ ارواح باور داشتند ،از نظر آنها بهشت، همان عقل است و کلید در بهشت گفتار رسول خداست.

ه)در مورد احکام شرعی

تعالیم ظاهری اسماعیلیه چندان تفاوتی با تعالیم امامیه ندارد. آنان احکام عملی و شرعی اسلام- مانند نماز و روزه و خمس- را باور دارند.(12)

 

کلام آخر:

عقاید اسماعیلیان بدین گونه است:در باب احکام دینی راه تأویل را در پیش می گیرند؛آنها  بهشت و دوزخ جسمانی را قبول ندارند،آنها معتقدند بعد از خداوند عقل کل و نفس کل جای دارد و امامت را دارای چهارمرتبه امام مقیم،اساس،مستقر و مستودع می دانند اما در باب احکام شرعی تعالیمشان مانند امامیه است.

 

پی نوشتها:

1ـ بحار الأنوار،ج  37، ص 10.

2ـ طبرسى، إعلام الورى،ص291.

3ـ الشهرستانی، الملل والنحل، ج 1، ص 190.

4ـ بحار الأنوار،ج 37 ،ص10.

 5ـ همان.

6ـ همان.

7ـ ابن ابى الحدید معتزلى،شرح نهج البلاغة،ج  19 ،ص 312.

8ـ الکافی السبکی ، طبقات الشافعیه الکبری،ج 4 ،ص 166و 185.

9ـ علی ربانی، فرق و مذاهب کلامی، ‌ص73-65.

10ـ علی ربانی، در آمدی بر علم کلام،ص231.

11ـ‌ همان،ص75.

12ـ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص681-701.

نظرات (۴)

  • سیّد محمّد جعاوله
  • احسنت
    مطلب خوبی بود
    و فرق دیگر که اساس دینشون عناد و کژرویه

    متشکرم
  • بــــــانـــو شـــــیــــطــــــونه
  • عالی بود
    با سلام
    وبلاگ زیبایی دارید
    خوشحال میشیم به وبلاگ ما هم سری بزنید
    دانلود بازی ها و نرم افزار های اندروید و کامپیوتر
    وبلاگ هدیه دانلود

    آدرس:www.HedieDownload.Blog.IR

    منتظریم :)

    عرض ادب و احترام تصور می کنم در این مقاله اصل را بر شر بودن این فرقه گذاشتید و سپس تمامی دلایل را هم در همان راستا قرار دادید  برای مثال فرمودید آنها از امر به معروف و نهی از منکر در زمینه سیاسی و نظامی استفاده می کردند که البته اگر این حرکت درست نیست در مورد سالار شهیدان و کربلا آیا مفهوم سیاسی نداشت ؟ سعی و تلاش اسماعیلیه در مبارزه با بغداد و سلجوقی و نهایتا هلاکوی مغول همگی حرکت های مثبت و مهمی بود و این فرقه به قول شما شر اعضا و طرفدارانی مثل ناصرخسرو داشت و انجام ترور  در مبارزه با حکومت های سرکوبگر عیب نیست و حسن است و خواجه نظام الملک از نظر علمی برجسته و قابل احترام است ولی در عین حال وزیر یک حکومت خونخوار سلجوقی بود که همردیف و همسان مغول بودند و مگر در همین انقلاب خودمان کم ترور صورت گرفته است؟ از رزم آرا بگیر تا هژیر و در نهایت این فرقه در زمانی فعال بود که اغلب مردم ایران سنی بودند و در آخر لطفا عیبش گفتی هنرش نیز بگو...

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی