دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

۱۸۰ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

یوزی (به عبری: עוזי تلفط: عوزی) مسلسل دستی ساخت اسرائیل غاصب است. این مسلسل محصول صنعت اسلحه سازی ابتدایی صهیونیست‌ها در دهه ۱۹۵۰ است که به طرز غیرمنتظره‌ای به یکی از موفق‌ترین مسلسل‌های تاریخ تبدیل شد.
مخترع مسلسل یوزی، یک صهیونیست آلمانی‌الاصل به نام عوزی گال بود که مسلسل یوزی را در سال ۱۹۴۸ طراحی کرد. عوزی گالبنابر وصیتش، امتیاز اسلحه یوزی را در اختیاروزارت دفاع اسرائیل قرار داد.
اما مسلسل یوزی تنها نامش را از مخترعش نگرفته‌است و نام «عوزی» در زبان عبری مخفف اسم عوزیئل (עֻזִּיאֵל) است، به معنای «یهوه قدرت من است היכולת של יהוה ל». یوزی از جمله مسلسل‌هایی‌است که می‌توان روی آن صداخفه‌کن نصب کرد.

عظمت واقعه عاشورا و نمایش بی‌نظیر فضایل الهی اهل‌بیت علیهم‌السلام در مقابل دشمنان خدا و رسول او موجب شد که این رویداد عظیم از جهات گوناگون از دیگر رویدادهای بزرگ عالم متمایز شود؛ مصیبتی که پیش از وقوعش، ملائکه الهی و انبیا و اوصیا علیهم‌السلام در سوگ آن نشستند و پس از وقوع آن نیز ائمه هدی علیهم‌السلام به یادآوری این مصیبت بزرگ پرداختند و مجالس عزا برپا کردند.

دمیتری پسکوف، سخنگوی رئیس جمهور روسیه گفت این خبر که فرماندهی پیمان آتلانتیک شمالی قصد دارد حضور نظامی خود را در مرزهای روسیه افزایش دهد، کرملین را متعجب نمی کند.

در ادامه درگیریها میان نیروهای نظامی عراقی و تروریستهای تکفیری داعش در حاشیه غربی شهر مقدس سامراء، روز گذشته رزمندگان یگان بسیج مردمی (الحشدالشعبی) تجمع گروهی از نیروهای داعش را با موشک ضدزره کورنت منهدم کردند.

اف-104 پرنده‌ای که سر نخواستنش دعوا بود


در زمانی که آثار جنگ جهانگیر دوم هنوز کمرنگ نشده بود جنگ دیگری در شرف وقوع بود جنگی که از آن به عنوان رویارویی شوروی و آمریکا یاد می‌کنند. در اوایل دهه شصت قرن گذشته با وجود اینکه چند سال از پایان جنگ دوم گذشته بود اما امریکا نتوانسته بود خود را آنطور که (فاتح بزرگ) معرفی می‌کرد جمع و جور کرده و سر پا شود. کمبود منابع انسانی و مالی از مشکلات بزرگ این دولت بود و همچنین غول بزرگی که خود از آن دشمن درست کرده بودند (شوروی) داشت قدرت نمایی می‌کرد.

 
مولوی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر وی بهاءالدین که از علما و صوفیان بزرگ زمان خود بود به سبب رنجشی که بین او و سلطان محمد خوارزمشاه پدید آمده بود از بلخ بیرون آمد و بعد از مدتی سیر و سیاحت به قونیه رفت. مولانا بعد از فوت پدر تحت تعلیمات برهان‌الدین محقق ترمذی قرار گرفت. ملاقات وی با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ هجری قمری انقلابی در وی پدید آورد که موجب ترک مسند تدریس و فتوای وی شد و به مراقبت نفس و تذهیب باطن پرداخت. وی در سال ۶۷۲ هجری قمری در قونیه وفات یافت. از آثار او می‌توان به مثنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره کرد.
حدیث (1) امام على علیه السلام :

مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَ مَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ و َأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند.

کافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص51

اسلام در یک مقطع خاص تاریخى خود با گروهى روبرو شد که نه اخلاص و شهامت براى ایمان آوردن داشتند و نه قدرت و جرات بر مخالفت صریح، این گروه که قرآن از آنها به عنوان منافقین یاد مى کند و ما در فارسى از آن تعبیر به دورو یا دو چهره مى کنیم، در صفوف مسلمانان واقعى نفوذ کرده بودند، و از آنجا که ظاهر اسلامى داشتند، غالبا شناخت آنها مشکل بود. آنها کسانی هستند که متظاهر به اسلامند ولی در قلبشان و در عمق روحشان مسلمان نیستند، کافرند، غیر مسلمانند، و در نتیجه مردمی هستند دو چهره: یک چهره شان چهره مسلمانی و چهره دیگرشان چهره کفر است. وقتی با مسلمانان می نشینند اظهار مسلمانی می کنند و عمل مسلمانی انجام می دهند، و وقتی با کافران می نشینند مانند آنها هستند و خودشان را از آنها به حساب می آورند. مسأله ای که فوق العاده توجه انسان را به خود جلب می کند این است که در قرآن بیش از هر کتاب دیگری روی احتیاط و حذر از منافقین تکیه شده است. شما در هر کتاب مذهبی دیگری می بینید که صحبت از مؤمن و کافر است، ولی قرآن در مقابل مؤمن، دو گروه را قرار می دهد: کافر و منافق. مؤمن، یعنی یک انسان با ایمان یکچهره که چهره درونش ایمان و چهره برونش هم ایمان است. کافر یعنی یک انسان بی ایمان یک چهره که چهره درونش بی ایمانی و چهره برونش هم بی ایمانی است. ولی منافق یک بی ایمان دو چهره است که چهره درونش بی ایمانی و چهره برونش ایمان است. قرآن کریم نشانه هاى دقیق و زنده اى براى آنها بیان مى کند که خط باطنى آنها را مشخص مى سازد: