دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صهیونیسم» ثبت شده است

حضرت هود(ع) اولین پیامبر پس از نوح(ع) است. خداوند در قرآن، او را فردى تلاش‌گر، در راستاى دعوت به حقّ و مبارزه علیه بت‏ پرستى معرفی می‌کند. قوم او، به نام «عاد» معروفند. آنها از انسان‌هاى ما قبل تاریخ و عرب بودند. در جزیرة العرب زندگى می‌کردند. در تاریخ و تورات موجود، از زندگى آنان مطلبی قابل اعتماد، ثبت نشده است. در قرآن آنچه آمده، این است؛ ... نام قوم «عاد» است. گاهى آنها را «عاد نخستین» نامیده است. زیرا قوم دومی  هم به نام «عاد» وجود داشته‏‌اند که، پس از قوم نوح، در «احقاف» واقع در جزیرة العرب سکونت داشته‏‌اند.(1)

قوم هود به لحاظ نیروى بدنى، کم نظیر بوده‏‌اند. افرادى مترقّى، داراى ساختمان‌هاى مجلّل، زمین‌هاى حاصل خیز و نخلستان‌هاى قابل توجّه بودند. خداوند می‌فرماید: ... آیا ندیدى که پروردگارت با قوم عاد و با شهر با عظمت «اِرَم» که همانندش در شهرها آفریده نشده بود، چه کرد؟.(2)


از کارهاى زشت قوم لوط گلوله پرانى با کمان، و هسته انداختن به یکدیگر (و حتى در بعضى موارد شرط بندى مى‌کردند که هسته به هر کسى خورد با او عمل زشت انجام دهند) و آدامس جویدن در معابر عمومى (براى جذب افراد به خاطر شهوترانى).هم چنین لباسهاى فاخر بلند مى‌پوشیدند و دکمه‌هاى کت و پیراهنشان را مى‌گشودند(1) از جمله از کارهاى آنها این بود که راه‌ها را براى زشتکارى مى‌بستند و آشکارا در معرض دید مردم، منکرات را انجام مى‌دادند و تفسیر آیه 29 عنکبوت:«وَ تَأْتُونَ فِى نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ؛ آمده: با یکدیگر در ملأ عام کارهاى رکیک و زشت انجام مى‌دادند.(2)و در بعضى از تفاسیر، کلمه «منکر» به هسته انداختن آنها تفسیر شده که آن هم به خاطر هوسهایشان بود.(3)از آیات قرآن از جمله از آیه 28 سوره عنکبوت استفاده مى‌شود، که زشتکارى قوم لوط به گونه‌اى زننده بود که در میان هیچ قوم و ملتى سابقه نداشت. چنان که لوط به آنها گفت:«إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَة ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ؛ شما کار بسیار زشتى انجام مى‌دهید که احدى از مردم جهان، قبل از شما آنها را انجام نداده است.»به این ترتیب آنها چون بنیانگذار این فساد بودند، بار گناه کسانى را که در آینده از آنها پیروى مى‌کنند نیز به دوش خواهند کشید، بى‌آنکه از گناه آنان چیزى کم شود.حضرت لوط هر چه آنها را نصیحت کرد، در دل آن آلودگان و منحرفان اثر ننموده، پاسخ آنها به حضرت لوط این بود که:«اِئْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ؛ اگر راستى مى‌گویى عذاب خدا را براى ما بیاور».(4)لجاجت و هوسبازى آنها تا این حد بود، و سرانجام حضرت لوط با قلبى آکنده از اندوه گفت: «پروردگارا مرا بر این قوم مفسد، پیروز گردان».(5) نکته قابل توجه این که در حالات قوم لوط نوشته‌اند یکى از عوامل اصلى آلودگى آنها به گناه زشت لواط این بود که آنها مردم بخیلى بودند و چون شهرهاى آنها بر سر راه کاروان‌هاى شام قرار داشت، آنها با انجام این عمل، نسبت به بعضى از عابرین و مهمانانشان، مى‌خواستند آنها را از شهرهاى خود دور سازند، ولى کم کم این عمل زشت در میان خودشان نیز رایج گردید.(6)پیامبر - صلّى الله علیه و آله - در مسجد مردى را دید به طرف کسى هسته انداخت، فرمود: «او مشمول لعنت است تا آن هسته به زمین بیفتد» سپس فرمود: هسته انداختن از شیوه‌هاى قوم لوط است آن گاه آیه فوق (29 - عنکبوت) را خواند(7) آرى وفور نعمت شامات که فرسنگ در فرسنگ پر از درخت‌هاى میوه‌دار بود و آن چنان درختها در میان هم رفته بودند که شعاع آفتاب به زمین نمى‌رسید، به جاى این که آنها را شاکر خدا کند و به راه خداوند روند، این چنین غرق در آلودگى شده بودند تا آن جا که کسى جرأت نداشت که از شهرهایشان عبور کند، چرا که اموال او را غارت مى‌کردند، و او را به آلودگى جنسى مى‌کشاندند.حضرت لوط تا آن حد، مظلوم و تنها بود که حتى نزدیکترین فرد نسبت به او که مى‌بایست رازدار و حافظ اسرار و همکارى صدیق و صمیمى براى او باشد، و او را در هدفش کمک کند، نه تنها او را یارى نمى‌کرد بلکه به مخالفت با او اقدام مى‌کرد و با نشانه‌هایى به مخالفان یارى مى‌نمود.(9)

واژه «مسلمان صهیونیست» در ادبیات سیاسی یا اعتقادی و یا فرهنگی تعریف نشده است و هیچ فرد یا گروهی خود را «مسلمان صهیونیست» معرفی ننموده است. بنابراین به نظر می رسد که واژه فوق نشان کسانی باشد که عقیدة خاصی را ابراز کرده باشند.

مراد از «مسلمان صهیونیست» می تواند مسلمانی باشد که کیش یهودی اختیار کرده و عقاید صهیونیستی داشته باشد؛ یا مسلمانی که مسیحی شده و عقاید مسیحیان صهیونیست را برگزیده است. چنانچه گروهی به نام «کیش ابراهیم» در آمریکا وجود دارد که مسیحیانی هستند که سابقاً مسلمان بوده اند و اکنون دوستدار انجمن های اسرائیل می باشند.[1]

یکی از اهداف اصلی صهیونیزم پس گرفتن سرزمین موعود است تا در آنجا نظم نوین جهانی را اعلام کنند! اما به راستی سرزمین موعود کجاست و آیا خدا وعده‌ی آن را به آنان داده است و اگر این گونه است در قبال آن چه چیزی از آنان خواسته است.

مقدّمه

شاید باور آن قدری مشکل باشد، امّا واقعیّتی است که وجود دارد. این واقعیّت بُعد دینی ـ اعتقادی و متافیزیکی راهبرد‌های نظامی آمریکا و اسرائیل است. بنیاد‌های تئولوژیک راهبرد‌های نظامی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه بر باورهایی استوار است که ریشه‏هایی توراتی دارد. این باورها بازگشت دوم مسیح(ع) (از نظر مسیحیان بنیادگرا) و ظهور و آمدن او (از نظر یهودیان صهیونیست) را منوط به وقایعی می‏داند که از جمله آنها می‏توان اجتماع و استقرار یهودیان در سرزمین‌های مقدّس؛ ویرانی دو مسجد «الاقصی» و «صخره» در «قدس» و بنای معبد بزرگ یهود به‏جای آنها و وقوع نبرد آخرالزّمان یا آرمگدون در صحرای هرمجدون، در سرزمین‌های اشغالی (اسرائیل) را نام برد.

امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم که بخش انتهایی آن در ادامه می‌آید:

زحمت زدن یک + فقط یک کلیک است. پس بزن تا دل غربزده‌ها خون شود.
آیا صهیونیست‌ها خودشان هولوکاست را به پا کردند؟ +سند/ اماده انتشاربسیار کم پیش می‌آید که نوشته‌هایی در زمینه ارتباط بین جنبش صهیونیسم و حزب آلمانی نازی در زمان روی کار آمدن نازی‌ها در آلمان ضمن سال‌های دهه 30 قرن گذشته میلادی نوشته شود،  پروژه صهیونیستی بیشترین حرص و تمایل را به مخفی نگه داشتن این مناسبات و به فراموشی سپردن آن در ذهن نسل‌های مختلف داشته است. در نقطه مقابل این رژیم سعی کرده اسناد متعددی از مناسبات رهبران فلسطینی با جنبش نازیسم از جمله حاج امین الحسینی مفتی فلسطین منتشر نماید.

بعد از بحثی که شب گذشته با یکی از عمال غرب و صهیونیسم (و چند تن از حامیان ابله‌اش) در یک انجمن نظامی داشتم بازخورد وبلاگ تغییر کرد.

درخواست فعالان آمریکایی برای حمایت کنگره از جنبش تحریم اسرائیل
درخواست فعالان آمریکایی برای حمایت کنگره از جنبش تحریم اسرائیل
گروه‌های مردم‌نهاد آمریکایی با راه‌اندازی کمپینی خواستار حمایت کنگره از جنبش تحریم اسرائیل(BDS) شده و آن را یکی از راه‌های مسالمت‌آمیز برای مقابله با شهرک‌سازی‌های غیرقانونی اسرائیل و جنایات این رژیم علیه مردم فلسطین دانستند.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین، گروه‌های مردم‌نهاد آمریکایی از جمله "کمپین آمریکا برای پایان اشغالگری اسرائیل"، "مسلمانان آمریکایی حامی فلسطین"، " صدای یهود برای صلح" و "کد‌پینک" کمپینی را در حمایت از جنبش تحریم اسرائیل(BDS) راه‌اندازی کردند.

گروه "صدای یهود برای صلح" هم‌زمان با روز مذهبی "تیشا بآو" به یاد فلسطینیانی که سال گذشته در حملات اسرائیل به غزه جان خود را از دست دادند، تجمع کرده و جنایات رژیم صهیونیستی را علیه مردم این باریکه محکوم کردند.

پروتستانتیسم را می‏توان به نوعی بازگشت و رجعت مسیحیان به عهد عتیق یا تورات نامید. نهضت پروتستانتیسم به‏طور مشخّص با مارتین لوتر و آرای اعتقادی جدید او دربارة مسیحیّت آغاز می‏گردد. لوتر خود پیش از آغاز نهضت پروتستانتیسم تحت تأثیر عمیق آموزه‏‌های فلسفی، تئولوژیک و جهان‏بینی عبرانی بوده است. به هنگام تحقیق و پژوهش دربارة لوتر، به عنوان بزرگ‏ترین پیشوای پروتستانتیسم و اینکه او چگونه مجذوب چنین رویکردی گردید، با علاقة فراوان او به دین یهود و منابع عبرانی روبه‌رو می‏شویم.

مقدّمه
شاید باور آن قدری مشکل باشد، امّا واقعیّتی است که وجود دارد. این واقعیّت بُعد دینی ـ اعتقادی و متافیزیکی راهبرد‌های نظامی آمریکا و اسرائیل است. بنیاد‌های تئولوژیک راهبرد‌های نظامی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه بر باورهایی استوار است که ریشه‏هایی توراتی دارد. این باورها بازگشت دوم مسیح(ع) (از نظر مسیحیان بنیادگرا) و ظهور و آمدن او (از نظر یهودیان صهیونیست) را منوط به وقایعی می‏داند که از جمله آنها می‏توان اجتماع و استقرار یهودیان در سرزمین‌های مقدّس؛ ویرانی دو مسجد «الاقصی» و «صخره» در «قدس» و بنای معبد بزرگ یهود به‏جای آنها و وقوع نبرد آخرالزّمان یا آرمگدون در صحرای هرمجدون، در سرزمین‌های اشغالی (اسرائیل) را نام برد.

اینها وجوه اشتراک مسیحیّت بنیادگرا و معتقدان به عهد عتیق و یهودیان بنیادگرا است. این دو گروه جریان اعتقادی ـ سیاسی‏ای را به‏وجود آوردند که به مسیحیّت صهیونیستی یا صهیونیسم مسیحی موسوم گشته است. مطالعات تاریخی دربارة این پدیده نشان می‏دهد که این جریان در بسیاری از تحوّلات سیاسی و تغییرات ژئوپولیتیکی، خصوصاً پیدایش کشور نامشروع اسرائیل نقش اساسی و جدّی داشته است.

به رغم وجود راست مسیحی که نقش قابل توجّهی را در مبارزه با بحران‌های اخلاقی و اجتماعی داخلی در آمریکا به عهده دارد، مسیحیّت صهیونیستی بیشترین توان خود را به کنترل سیاست خارجی آمریکا و هدایت آن در راستای حصول اهداف سیاسی ـ دینی‏ای که برگرفته از نگرش و جهان‏بینی توراتی می‏باشد، معطوف داشته است.

هر چند که طیّ سال‌های اخیر و به‏طور مشخّص در دهة پایانی قرن بیستم میلادی، راست مسیحی در راستای اهداف خود ـ که عموماً تعقیب دکترین مسیحی‌سازی و ترویج ارزش‌های اخلاقی مسیحی است ـ

تلاش نموده تا به‏طور جدّی بر سیاست خارجی آمریکا تأثیر گذارد، امّا نوع توجّه و نگرش آنها به اهداف مورد نظر در سیاست خارجی آمریکا با جریان مسیحیّت صهیونیستی دارای وجوه افتراق بارزی است که پرداختن به آن نیازمند مجال دیگری است. به‏هر حال در نوشته‏ای که هم‏اکنون در پیش روی شماست، پیدایش و تطوّر تاریخی پدیدة مسیحیّت صهیونیستی یا صهیونیسم مسیحی1 و خاستگاه این جریان مورد بررسی قرار می‏گیرد. از آنجایی که خاستگاهِ زمانی این پدیده مقارن با سربرداشتن پروتستانتیسم در قرون میانه در اروپاست، بنابراین جریان پروتستانتیسم و به‏ویژه پیوریتانیسم به عنوان بستر جریان مسیحیّت صهیونیستی به‏طور مشروح مورد بررسی قرار گرفته است. وجود عناصر عبرانی و آموزه‏‌های تئولوژیک عهد عتیق در پروتستانتیسم مسیحی که وجه تمایز بارز و شاخص مسیحیّت کاتولیک و پروتستان است، این ظن و گمان را موجب گردیده است که پروتستانتیسم نوعی یهودی‏گری در مسیحیّت بوده است.

براساس آرا و نظراتی که ملاحظه خواهید نمود، رهبران و بنیان‌گذاران پروتستانتیسم، خود به یهودی‏بودن یا یهودی‏گری متّهمند. این اتّهامات علاوه بر اینکه از جانب کلیسای کاتولیک به آنها وارد شده، در بسیاری از منابع یهودی نیز مورد تأیید قرار گرفته است. بنابراین، نقش یهود و یهودی‏گری در پیدایش پروتستانتیسم مسیحی انکار ناپذیر می‏نماید. نکتة قابل ذکر دیگری که در اینجا باید به آن توجّه داده شود این است که شاید برای بسیاری علّت همراهی و هم‏آوایی دو دولت بریتانیا و آمریکا چندان روشن نباشد و اینکه چرا انگلیس، به رغم اینکه دولتی اروپایی است تا این اندازه با اروپا مخالفت نموده و خطوط سیاست خارجی آن حداقل دربارة بعضی از مسائل، خصوصاً حمایت از رژیم نامشروع صهیونیستی، بحث نفت خاورمیانه و خلیج‏فارس، صلح خاورمیانه و حرکت‌های نظامی، با آمریکا منطبق است. این امر یک وجه تاریخی ـ اعتقادی دارد که در جنبش پیوریتانیسم نهفته است. جنبشی که از انگلیس سربرداشت و به آمریکا رفت و در تکوین و شکل‏گیری هویّت اعتقادی ـ فرهنگی آمریکا نقش به‌سزایی بازی نمود.