سالهاست که نام پروژه ی PAK FA با هدف تولید یک جنگنده ی پیشرفته خط مقدم برای استفاده نیروی هوایی روسیه در مقالات و محافل نظامی به گوش میرسد . ابتدا طرحهای آزمایشی Su-47 ، Mig 1.44 و حال ، جنگنده ی نسل پنجمی T-50 که در حال گذارندن تستهای خود است . هر چند در طول این مدت ، اطلاعات در مورد این جنگنده (و این پروژه) بیشتر به حدس و گمانه زنی محدود میشد . اما نمایش اخیر جنگنده ی T-50 در نمایشگاه MAKS 2011 که در حقیقت اولین نمایش این جنگنده برای عموم به شمار میرود ، نشان داد که امروز ، این هواپیما چیزی بیش از "یک طرح روی کاغذ" است .
با توجه به این موضوع و اینکه بطور حتم در ماههای آینده جزییات بیشتری در مورد این جنگنده اعلام خواهد شد . این تاپیک بطور مخصوص برای انتشار آخرین جزییات از این جنگنده و بررسی دقیق آن ایجاد شده است .
طرح جنگنده ی T-50 ، پس از Su-47 و Mig 1.44 ، در راستای اهداف پروژه ی بلند مدت PAK FA برای تجهیز نیروی هوایی و دریایی ارتش روسیه به یک جنگنده ی پیشرفته نسل پنجم ، از اواسط دهه ی 2000 آغاز شد اما توسعه ی آن به دلیل برخی مشکلات فنی از 2007 تا 2010 به دارازا کشیده شد . سرانجام ، اولین نمونه ی آزمایشی این جنگنده در 29 ژانویه ی 2010 در فرودگاه Komsomolsk-on-Amur Dzemgi در سیبری به مدت 47 دقیقه پرواز کرد .
تستهای بعدی روی دو نمونه اولیه ی این جنگنده (که فاقد رادار و سیستم کنترل تسلیحات بودند) تا سال 2011 ادامه یافت . در 14 مارس 2011 ، این جنگنده توانست برای اولین بار با سرعت مافوق صوت پرواز کند و در نمایشگاه بین المللی MAKS 2011 ، برای اولین بار نمایش عمومی خود را انجام دهد .
طراحی :
مقاله ی "Assessing the Sukhoi PAK-FA" نوشته ی دکتر کارلو کپ و پیتر گون در سال 2010 از وبسایت Air Power Australia مینویسد :
تحلیل طراحی بدنه ی جنگنده ی T-50 نشان میدهد ما با جنگنده ای مواجه هستیم که در بخش طراحی جلو و بالای بدنه ، Intake (مکنده)های موتور ، بالها و دم کاملا با جنگنده های F-22 و YF-23 قابل رقابت است . اما طراحی بخش مرکزی بدنه و بخش خروجی موتور جت آن نسبت به F-22 ضعیفتر بوده و دارای ضعف های مشترکی با جنگنده ی F-35 است که شاید بخاطر استفاده از موتورهای موقتی (احتمالا AL-41F1A) بوده است .
طراحی کلی جلوی بدنه ی جنگنده ی T-50 ، بخصوص طراحی کاکپیت بیش از هر جنگنده ی دیگری به Y-23 شباهت دارد اما تفاوتهایی نیز در طراحی این دو وجود دارد ، ارتفاع دماغه در T-50 برای ایجاد فضای بیشتر برای رادار AESA ، افزایش یافته است .
Intake ها یا مکنده های موتورهای جت T-50 همانند F-22 بطور ذوزنقه ای طراحی شده اند اما نسبت ابعاد این دو با یکدیگر متفاوت است و نقاط تیز Intake ها در T-50 بی سر شده اند که در کاهش سطح مقطع راداری بسیار موثر است . بطور کلی ، در صورتیکه Intake ها بطور موثر با مواد جاذب امواج ساخته شده باشند ، سطح مقطع راداری مکنده ها با نمونه های آمریکایی برابر خواهد بود .
در طراحی بالها ، طراحی بال T-50 بیشتر به F-22 و طراحی بالای بدنه بیشتر به Y-23 شباهت دارد .
در بخش موتور ، قرار دادن خط مرکز موتورها بالای مرکز جرم ورودی هوای موتور باعث ایجاد یک خم S شکل در تونل ورودی هوا میشود . شرکت سوخوی هنوز اعلام نکرده که از مسدودگر در ورودی هوا استفاده خواهد کرد یا خیر . پیش از این ، گزارشات اعلام شده نشان داده است که استفاده از مسدودگر (Blocker) در جنگنده ی Su-35S ، باعث کاهش 15 دسیبلی سطح مقطع راداری در باند X در مقایسه با جنگنده ی Su-27K (که از مسدودگر استفاده نمیکند) شده است .
T-50 در طراحی زیر و کناره ی بدنه اصلی ، بخصوص اتصال بالها به بدنه ، دارای ضعف مشابه جنگنده ی F-35 است و نسبت به F-22 و YF-23 در رده ی پایینتری قرار میگیرد . این مشکلات در طراحی کنونی غیر قابل اصلاح بوده و با استفاده از مواد مخصوص نیز قابلیت بهبود زیادی ندارد . از این رو ، پایین بدنه ی اصلی T-50 همانند F-35 ، بازپس سپوکولوم زیادی دارد و در مانورهایی که بخش پایینی بدنه در معرض یک فرستنده (بخصوص روی باند Ku تا L) قرار میگیرد ، این مشکل وجود خواهد داشت .
در مقابل ، آنالیز خصوصیات آیرودینامیکی جنگنده ی T-50 نشان دهنده ی برتری چشمگیر این جنگنده نسبت به تمامی رقبای غربی است . بر اساس این آنالیز ، بدنه ی جنگنده ی T-50 با فراهم کردن "چابکی شدید" ، آنرا در اکثر بخش های پروازی نسبت به Su-35 برتر نشان داده است . این چابکی زیاد با استفاده ی موثر از سامانه ی کنترل بردار رانش 3 بعدی ، دم تمام متحرک ، طراحی آیرودینامیکی پالایش شده ، ثبات ایستایی بالا و توزیع جرم دقیق برای کنترل اثرات اینرسیایی ممکن گردیده است .
سیستم کنترل بردار رانش 3 بعدی ، نوع جدیدی از کنترل بردار رانش است که علاوه بر کنترل افقی و عمودی بردار رانش (که در سیستمهای کنترل دو بعدی وجود داشت) قابلیت کنترل زاویه ای بردار رانش را نیز داراست . جنگنده ی F-22 Raptor از سیستم کنترل رانش دو بعدی استفاده میکند .
لازم به ذکر است که این قابلیت های کنترل پروازی بی نظیر در T-50 ، امکان انجام راحت مانورهایی مثل چرخش تخت (Flat Turn) یا چرخش هایی با زاویه مخالف چرخش های متعارف ، میتواند تا حد زیادی از کشف اثرات راداری زیر بدنه ی جلوگیری کند . اما جنگنده ی F-35 به دلیل نداشتن این قدرت مانور ، به طور اجتناب ناپذیری در معرض کشف و ردیابی قرار میگیرد .
از دیدگاه مهندسی سطح مقطع راداری ، طراحی PAK FA به عنوان اولین پروژه ی روسها برای تولید جنگنده ی پنهانکار بسیار موفق و قابل رقابت با نمونه های غربی بنظر میرسد . مدارک موجود نشان میدهد که طراحی T-50 قابلیت رقابت با F-22 در زمینه ی پنهانکاری (VLO) را داشته و در زمینه ی آیرودینامیکی و کینماتیک (جنبشی) ، از رقیب آمریکایی خود پیشی گرفته است .
تا کنون ، تنها اظهارنظر رسمی شرکت سوخو در مورد سطح مقطع راداری جنگنده T-50 ، اعلام این مورد بوده که سطح مقطع راداری جنگنده ی PAK FA تقریبا 40/1 سطح مقطع راداری Su-35S است . با توجه به آزمایشات ، Su-35S بدون مخازن خارجی ، از رو به رو و توسط یک رادار باند X دارای سطح مقطع راداری بین 0.5 تا 2 متر مربع است که در صورت مبنی قرار دادن ، سطح مقطع راداری T-50 از رو به رو و توسط یک رادار باند X بین 13- تا 19- Dsbm خواهد بود .
طبق آنالیزهای کارشناسان که در مارس 2009 ، سطح مقطع راداری بخش جلوی T-50 در مقابل یک رادار باند X حدودا 20- Dsbm (یا 0.01 متر مربع) میباشد که با اعلام رسمی شرکت سوخو نیز همخوانی دارد.
همونطور که میدونید سیستم کنترل بردار رانش دو بعدی با منحرف کردن گاز خروجی از موتور جت هواپیما در راستای عمودی (به سمت بالا یا پایین) ، باعث ایجاد یک گشتاور و تغییر بردار نیروی وارد به هواپیما و نتیجتا افزایش قدرت مانور هواپیما به سمت بالا یا پایین میشود که در مانورهای Cobra یا Kulbit ، کاربرد این سیستم در افزایش قدرت مانور هواپیما به خوبی قابل مشاهده است .
اما همونطور که ذکر شد ، سیستم کنترل بردار رانش تنها در راستای عمود (بالا و پایین) در هدایت هواپیما موثر است بنابراین نمیتواند قدرت مانور هواپیما در راستای افق را افزایش دهد . اما سیستم کنترل بردار رانش سه بعدی قادر است گازهای خروجی و در نتیجه ، قدرت پیشرانه ی هواپیما را به هر زاویه ای منحرف کند که این یعنی باز بودن دست خلبان برای هدایت هواپیما در هر زاویه ای (بدون استفاده از بالچه های متحرک هواپیما) .
برای مثال ، هواپیمای مجهز به سیستم کنترل بردار رانش 3 بعدی میتواند تنها با استفاده از این سیستم ، هواپیما بطور موثری را به چپ یا راست هدایت کند . در حالیکه در یک هواپیمای مجهز به سیستم کنترل بردار رانش 2 بعدی ، خلبان ابتدا باید هواپیما را به سمت طرفی که میخواهد بچزخاند تا محور چرخش آن منطبق بر محور عمودی سیستم کنترل رانش شود ، سپس هواپیما را با استفاده از تغییر بردار رانش به سمت بالا هدایت کند . (اگر در فیلمها توجه کرده باشید ،خلبان برای تغییر مسیر هواپیما به چپ یا راست ، ابتدا باید هواپیما را 90 درجه بچرخاند ، سپس هواپیما را بالا بکشد تا در راستای افق تغییر مسیر دهد که این بخاطر محدودیت مانورپذیری هواپیماهای بدون کنترل بردار رانش و دارای کنترل بردار رانش دو بعدی در تغییر مسیرهای افقی است)
شاید بهترین مانور برای نشان دادن برتری سیستم کنترل بردار 3 بعدی نسبت به کنترل بردار 2 بعدی ، مانور Mongoose باشد . لینک زیر ، فیلم انجام مانور Mongoose توسط هواپیمای X-31 است . توجه داشته باشید که X-31 فاقد سطوح متحرک در بالهای افقی است و صرفا با استفاده از Rudder (سطح متحرک در دم عمودی) و یک سیستم کنترل بردار 3 بعدی اولیه این حرکات را انجام میدهد.
سیستم کنترل بردار رانش 3 بعدی اولیه ی هواپیمای X-31
علاوه بر کنترل بردار رانش 3 بعدی ، به نظر میرسد روسها برای افزایش مانورپذیری جنگنده T-50 اقدامات دیگری در بخش بالچه ها و سکان عمودی نیز انجام داده اند ، یکی از این تغییرات ، متحرک شدن بخش مفصل بال اصلی و بدنه ی هواپیما است . این بخش که Leading edge root یا LEX نامیده میشود ، طبق تصاویر منتشر شده از مانورهای هواپیما ، کاملا متحرک است . آن طور که بنظر میرسد ، این بخش بخاطر استفاده از مواد جاذب رادار ، سطح مقطع راداری بالایی نخواهد داشت . استفاده از LEX متحرک یک چالش اساسی در این مقطع از طراحی هواپیماست . زاویه ی منفرجه ی بین LEX و بدنه ی اصلی هواپیما ، یک مشخصه ی طراحی دقیق و تا حدودی ، مشابه طراحی F-22 است .
نکته دیگر ، طراحی سکان عمودی است ، بالهای عمودی T-50 همانند YF-23 از طراحی V شکل بهره میبرند که باعث کاهش Drag نسبت به بقیه هواپیماها میشود ، اما این جنگنده از Rudder (سکان عمودی) به معنای متعارفی که در بقیه هواپیماها وجود دارد، استفاده نمیکند . در حقیقت بالهای عمودی هواپیما متحرک هستند و نقش Rudder را نیز بازی میکنند . T-50 همچنین از تثبیت کننده های افقی در بالهای عمودی خود استفاده میکند که تفاوت دیگری نسبت به YF-23 است .
بررسی نمونه های نشان داده شده ی جنگنده ی T-50 نشان میدهد که طراحی این جنگنده ، ادامه ی شجره نامه ی تکاملی طراحی جنگنده های Flanker است . در حقیقت طرح T-50 بر اساس استانداردهای غربی یک طرح کم ریسک به حساب میاید که بیشتر از فلسفه ی طراحی "تکاملی" (Evolutionary design) روسها تبعیت میکند تا فلسفه ی بیگ بنگی (Big Bang) طراحان غربی .
اما آنچه که بین مقایسه ی T-50 و آخرین نمونه خانواده فلانکرها موسوم به Su-35S مشاهده میشود ، تغییرات نسبتا رادیکالی در طراحی است که بیش از هر چیز ، باعث ثبات ایستایی هدایتی آرام جنگنده ی PAK FA گردیده است (لازم به ذکر است که همین ثبات ایستایی آرام جنگنده ی T-50 به تنهایی ضامن برتری T-50 از نظر مانورپذیری و کنترل نسبت به رقبای غربی خود است) .
در اینجا لازم است برای پی بردن به اهمییت ویژگی ، کمی روی مبحث ثبات ایستایی هدایتی یا STATIC DIRECTIONAL STABILITY توضیح دهیم . "ثبات ایستایی" در تعریف به معنای گرایش هواپیما به بازگشت به حالت ماندگار (Steady State) یا همان تعادل ، پس از اختلال در حالت پرواز افقی است . این فاکتور که به طراحی آیرودینامیکی هواپیما بستگی دارد ، میتواند مثبت ، منفی یا خنثی باشد .
این فاکتور تا همین اواخر بیشتر به عنوان یک عامل متعادل کننده برای هدایت هواپیما به شمار میرفت تا یک عامل برای افزایش قدرت مانور ، بطوریکه بیشتر جنگنده های امروزی دارای میزان کمی ثبات ایستایی مثبت یا ثبات ایستایی خنثی هستند . به این معنی که این جنگنده ها پس از انحراف ، یا گرایش کمی به تعادل دارند یا اصلا گرایشی ندارند .
اما جنگنده ی T-50 برخلاف جنگنده های معمول ، دارای میزان کمی ثبات ایستایی منفی است که اصطلاحا "ثبات ایستایی هدایتی آرام" (Relaxed Static Directional Stability) نامیده میشود . این بدین معناست که جنگنده ی T-50 پس از انحراف از حالت اولیه ، دارای گرایش کمی به تشدید انحراف میباشد . این ویژگی در صورتیکه بطور کنترل شده روی یک هواپیما تعبیه شود ، قابلیت مانورپذیری هواپیما را بشدت افزایش خواهد داد .
بهبودهای T-50 به لطف این تغییرات روی آیرودینامیک اثبات شده ی خانواده ی فلانکر شامل تغییرات در نسبت ابعاد بالچه های پشتی هواپیما - که در طراحی جدید بصورت شیبدار و به سمت خارج در آمده اند - میباشد . این تغییر باعث افزایش قدرت کنترل جنگنده و کاهش Drag تا کمترین سطح ممکن میشود .
Intake های سیستم پیشرانه ی هواپیما کاملا بزرگ و به وضوح برای افزایش قدرت پیشرانه (Thrust) طراحی شده اند . همچنین استفاده از تکنولوژی Ejector Nozzle در این هواپیما (که در هواپیمای شناسایی SR-71 نیز مورد استفاده قرار گرفته) بعید نیست . این تکنولوژی باعث افزایش هوای ورودی جهت پوشاندن گاز خروجی از پیشرانه ی موتور و کاهش اثرات حرارتی هواپیما میشود .
پنهانکاری (Stealth) :
هر چند طراحی بدنه ی هواپیما بر مبنای اصول پخش شدن امواج الکترومغناطیسی راداری ، یکی از ارکان اصلی برای یک هواپیمای پنهانکار است . اما این کار ، بدون استفاده از مواد مخصوص با خاصیت جذب امواج راداری ، تنها میتواند کشف ناپذیری هواپیما در مقابل رادارهای طول موج بلند (مثل طول موج سانتیمتری و میلیمتری) را تضمین کند . اما در مقابل رادارهای باند L کارایی ندارد . از این رو ، توسعه و بکارگیری یک تکنولوژی جدید برای مقابله با این تهدید ، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد .
روسها در ابتدا (در زمانی که توسعه یSu-47 در دستور کار قرار داشت) راه حل نامتعارفی برای جذب امواج فرستنده های راداری انتخاب کردند : استفاده از تکنولوژی پلاسما (Plasma)
اخبار و عکسهای منتشر شده از تاسیسات آزمایش سطخ مقطع راداری Eric-1 نشان میدهد که روسها بطور عملی در حال تست پوشش پلاسمایی بعنوان سپری برای جذب امواج راداری بودند . در این تست ، دو موتور راکت توسط یک پوشش کره مانند پلاسمایی احاطه شده بود . هدف ، بررسی اثرات راداری توپ پلاسمایی بود . این آزمایش موفقیت آمیز بود و پلاسما توانست موتورها را از دید رادار پنهان کند . اما نقطه ی ضعف آن ، تولید اثرات حرارتی ، بصری (توپ شفاف) و الکترومغناطیسی شدید بود .
علاوه بر این ، پلاسما تنها میتوانست به مدت چند میکروثانیه بصورت پایدار باقی بماند . همچنین در جریان تعبیه این سیستم روی جنگنده Su-35 ، مشخص گردید تجهیزات الکترونیکی جنگنده باید بشدت در مقابل میدان الکترومغناطیسی ناشی از پلاسما مقاوم گردد . نیاز به حجم و نیروی الکتریکی زیاد برای ایجاد پوشش پلاسمایی از نقاط ضعف دیگر این سیستم بود که به کنار گذاشتن آن انجامید .
با شکست پروژه ی پلاسما ، روسها به پروژه تولید مواد جاذب امواج رادار برای استفاده در بدنه ی هواپیما روی آوردند .
طبق مقاله ی PAK-FA (T-50) Program نوشته ی دیوید مارکوف و اندرو.دبلیو.هال ، روسها در واقع موفق به تولید مواد جاذب امواج راداری با استفاده از نانوتکنولوژی شده اند . این پوشش جاذب امواج جدید ، پایدارتر و سبکتر از نمونه های قبلی است و از لایه گذاری مغناطیسی-دی الکتریکی 2 تا 80 نانومتر روی یک ماده ی پایدار با دمای بالا بدست میاید .
طبق این مقاله ، پوشش جاذب امواج راداری تولید شده قابلیت جذب 10 دسیبلی در بازه ی الکترومغناطیسی 8 تا 80 گیگاهرتز را دارد (هر چند با توسعه ی این تکنولوژی ، امکان تولید مواد جاذب امواج در بازه ی 1 تا 300 گیگاهرتز وجود دارد) . توانایی جذب این مواد از فرمول log (P1/P2) = 1 -که در آن P1 قدرت موج خروجی از فرستنده رادار و P2 قدرت بازگشتی موج به گیرنده ی رادار است - پیروی میکند که این یعنی کاهش 10 برابری سطح مقطع راداری بدنه .
وزن نسبی این پوشش ضد رادار نسبت به مساحت آن بین 1 تا 1.5 کیلوگرم بر مترمربع است ، مقاومت آن در برابر شرایط سخت آب و هوایی بالا بوده و برخلاف ساختار 5تا6 لایه در بقیه پوششهای ضد راداری ، از یک ساختار 1 لایه استفاده میکنند . این تکنولوژی علاوه بر کاهش سطح مقطع راداری در کاهش اثرات جانبی امواج راداری در رادارها (و افزایش دقت آنها) کاربرد دارد .
موتور (Engine) :
با پروازهای اول T-50 و مشاهده ی موتور ، همگان به این نتیجه رسیدند که این هواپیما با موتور AL-41F1A شرکت Saturn که به 117S نیز معروف است ، تولید خواهد شد . موتور 117S یک موتور ارتقا یافته بر پایه ی موتور AL-41 است که برای جنگنده Su-35BM طراحی شد . این موتور دارای قدرت حداکثر 142 کیلونیوتون (در حالت پس سوز) بوده و از سیستم کنترل دیجیتالی و تکنولوژی کنترل بردار رانش استفاده میکند. این موتور نسبت به نمونه ی اولیه خود دارای پره های بزرگتر (به میزان 3%) بود . عمر این موتور 4000 ساعت تعیین شده است.
اما کمی نگذشت که شرکت Saturn اعلام کرد موتور اصلی جنگنده ی نه 117S بلکه موتوری کاملا جدید بنام 117 خواهد بود . این موتور بطور مخصوص برای جنگنده ی نسل پنجمی T-50 ساخته شده و هر چند بیشتر اطلاعات در مورد آن منتشر نشده و محرمانه است . اما میخایل پوگوسیان ، مدیر شرکت سوخو ، اعلام کرد تراست یا پیشرانه ی این موتور 2.5 تن از موتور AL-31 افزایش یافته در حالیکه وزن موتور نسبت به AL-31 حدود 150 کیلوگرم کمتر است . این اطلاعات اثبات میکند که T-50 قادر است بدون استفاده از پس سوز ، در سرعت مافوق صوت حرکت کند .
سیستم کنترل دیجیتالی این موتور توسط مرکز تحقیقات و فناوری Saturn طراحی شده و حداکثر قدرت موتور (در حالت پس سوز) دارای قدرت 147 کیلونیوتون قدرت است . طبق اطلاعات وبسایت Global Security و Warfare.ru به نقل از شرکت سوخو ، جنگنده ی T-50 با بهره از این موتورهای قدرتمند میتواند به سرعت حداکثر 2500 کیلومتر در ساعت (بیش از 2 ماخ) برسد . این جنگنده همچنین دارای سرعت کروز 1850 تا 2100 کیلومتر بر ساعت ، برد 5500 کیلومتر و تحمل نیروی گرانش معادل 9G را داراست ...
مسیر S شکل جریان هوای ورودی به موتور جنگنده T-50
تجهیزات الکترونیکی (Avionics) :
هر چند تجهیزات الکترونیکی یکی از فاکتورهایی هستند که روی آنها حفاظت اطلاعات شدیدی اعمال میشود و از نمایشهای هوایی هم نمیتوان اطلاعات زیادی بدست آورد . اما برخی اطلاعات اعلام شده نشان میدهد که T-50 در زمینه ی الکترونیکی نیز با پایه قرار دادن جنگنده ی Su-35 ، جهش های بلندی را پشت سر گذاشته . طبق اعلام یوری بلی ، مدیر عامل شرکت معروف NIIP ، جنگنده ی T-50 نه از "یک رادار" ، بلکه از "مجموعه ی یکپارچه شده ای حسگرهای رادیو الکترونیکی استفاده میکند که شامل چندین رادار در باندهای مختلف ، سیستم شناسایی (احتمالا IFF) ، تجهیزات جنگ الکترونیک و جمع آوری اطلاعات الکترونیک میباشد" .
هر چند جزییاتی از توانایی های این سیستم یکپارچه که نام آن SHS121 است اعلام نشده ، اما طبق گزارشات وجود یک رادار فاز آرایه فعال (AESA) باند X بنام N050 و رادارهای باند L در لبه ی بالهای جنگنده ، بعنوان المان های اصلی این سیستم ، تایید شده است .
بر طبق اظهارات کارشناسان ، رادار N050 نسخه ی پیشرفته ی رادار N035 یا IRBIS-E است . بنابر این با وجود اینکه در مورد رادار N050 ، تنها ASEA بودن آن بطور رسمی تایید شده ، اما میتوان مطمئن بود که رادار اصلی T-50 دارای قابلیت های فراتر از رادار IRBIS-E از جمله مقاومت بالاتر در مقابل جنگ الکترونیک است . رادار IRBIS-E توسط شرکت NIIP برای جنگنده ی Su-35 طراحی شده است که از نوع PESA میباشد . این رادار قابلیت کشف اهداف با سطح مقطع راداری 2.5 متر مربع (آواکس و ...) در فاصله ی 400 کیلومتری و قابلیت کشف اهداف با سطح مقطع راداری 0.01 متر مربع (F-22 از رو به رو) در فاصله ی 90 کیلومتری را داراست . این رادار در حالت Tracking (ردیابی) میتواند همزمان 30 هدف را ردیابی و با 8 تای آن به صورت همزمان درگیر شود . این رادار همچنین قابلیت هدایت همزمان دو موشک هدایت نیمه راداری را داراست .
هر چند شرکت NIIP بطور علنی ادعای برتری رادار IRBIS-E بر رادار APG-77 (که روی جنگنده F-22A نصب شده) را مطرح نکرده ، اما مشخصات اعلام شده رادار IRBIS-E در برخی موارد ، برتر از از رادار آمریکایی APG-77 است .
همانطور که گفته شد ، علاوه بر رادار اصلی N050 ، نوعی رادار AESA که روی باند L کار میکند نیز در لبه ی بالهای T-50 نصب شده است . استفاده از رادار باند L در کنار رادار اصلی چندی است که مورد توجه سازندگان جنگنده های پیشرفته قرار گرفته . این کار دو علت دارد ، علت اول اینست که هرچه تنوع باند در رادارها بیشتر باشد ، امکان از کار افتادن آنها توسط اخلالگرهای دشمن کاهش میابد ، چون اخلال روی هر باند و فرکانسی احتیاج به دستگاه مخصوص دارد و تنوع فرکانسی در رادارها ، کار واحد های جنگ الکترونیک دشمن را سختتر میکند .
علت دوم استفاده از رادارهای باند L ، توانایی بالاتر رادارهای این باند در کشف اهداف رادارگریز است (که قبلا به آن اشاره شده بود) بخصوص با توجه به اینکه هواپیماهای رادار گریز معمولا برای پنهان شدن از دید رادارهای باند X تنظیم میشوند ، رادارهای باند L به T-50 برتری راداری خوبی در مقابل جنگنده های پنهانکار میدهد . اما نقطه ی ضعف این رادارها ، دقت پایینتر نسبت به رادارهای باند X است که انها را برای کار کنترل آتش و هدفگیری نامناسب میسازد . بهمین دلیل رادارهای L معمولا به همراه رادارهای دقیق باند X و به عنوان مکمل استفاده میشوند .
علاوه بر این ، همانطور که در ادامه گفته خواهد شد ، رادارهای باند L دارای یک پتانسیل دیگر هستند که احتمالا توجه روسها را به خود جلب کرده است : توانایی اخلال در ارتباطات باند L از جمله شبکه ی تبادل اطلاعات تاکتیکی Link 16 که مخصوص ناتو است و سامانه های ناوبری ماهواره ای (مثل GPS) ، شبکه ی Link 16 ، یک شبکه ی تبادل اطلاعات تاکتیکی دیجیتالی دو کاناله بین اعضای ناتو است که با استفاده از آن ، واحدهای زمینی ، دریایی و هوایی ناتو میتوانند بطور همزمان ، اطلاعات نبرد را به اشتراک بگذارند . اما با توجه به اینکه این شبکه روی باند L است ، روسها با داشتن فرکانس این شبکه میتوانند با استفاده از رادارهای باند L هم موقعیت فرستنده های این شبکه را از کیلومترها دورتر مشخص کرده و هم در ارتباطات آن اخلال ایجاد کنند .
(پی نوشت مترجم : بخاطر داشته باشید که یکی از مسایلی که باعث تنشهای اخیر در قرارداد خرید ناوهای هواپیمابر میسترال فرانسوی توسط روسیه شده بود ، مساله ی انتقال تکنولوژی ارتباطی این ناوها به روسیه بود . موردی که در ابتدا با مخالفت فرانسوی ها مواجه شده بود اما در آخر ، ناو میسترال با تمام تکنولوژی های آن فروخته شد ، اطلاعات بیشتر در )
پیش از این ، رادار باند L توسط شرکت NIIP روی جنگنده ی Su-35 نصب شده بود که احتمال زیادی مبنی بر استفاده ی همین رادار روی T-50 وجود دارد . مقاله ی " Assessing the Tikhomirov NIIP L-Band Active Electronically Steered Array" نوشته دکتر Carlo Kopp در سال 2009 ، در بررسی رادار باند L نصب شده روی جنگنده Su-35 مینویسد :
طراحی رادار جانبی باند L توسط شرکت NIIP و بکارگیری آن در Su-35 دارای توانایی های عملیاتی متنوعی (بجز کشف و ردیابی اهداف پنهانکار) هست که از جمله این توانایی ها میتوان به :
- تشخیص دوست از دشمن (Identification friend or foe) / قابلیت نظارت راداری ثانوی
- تعیین موقعیت و ردیابی پسیو فرستنده های شبکه های ارتباطی در باند L مانند شبکه های JTIDS/MIDS/Link-16 از فواصل دور
- تعیین موقیعت و ردیابی پسیو آواکسها و رادارهای جستجوگر زمینی از فواصل دور
- تعیین موقعیت و ردیابی پسیو فرستنده های IFF و SSR از فواصل دور
- اخلال فعال و با قدرت بالا روی ارتباطات باند L از جمله شبکه های JTIDS/MIDS/Link-16
- اخلال فعال و با قدرت بالا روی گستره ی وسیعی از گیرنده های سیستم ناوبری ماهواره ای که روی باند L کار میکنند .
- اخلال فعال و با قدرت بالا روی امواج راداری باند L آواکسها و رادارهای زمینی
طبق عکسهای موجود ، هر آرایه ی این رادار از 3 مدول TR تشکیل شده که هر مدول از 4 آنتن استفاده میکند . این یعنی یک آرایه از این رادار (که در یک بال Su-35 نصب شده) از 12 آنتن استفاده میکند که در 3 زیر آرایه مرتب شده اند .
مدول TR استفاده شده در رادار باند L ، به استفاده از 8 ترانزیستور در این مدول توجه کنید
مدول کنترل رادار باند L
هر چند هنوز جزییاتی در مورد برد دقیق این رادار در مقابل اهداف مختلف اعلام نشده ، گمانه زنی های کارشناسان از برد حداکثری 60 تا 80 کیلومتر برای هدف با سطح مقطع راداری 1 خبر میدهد .
به غیر از دو رادار بالا ، هنوز اطلاعاتی از توانایی های جنگ الکترونیک و اخلال سامانه ی SHS121 جنگنده ی T-50 منتشر نشده اما بنظر میرسد T-50 برخلاف سلف خود از اخلالگرهای خارجی استفاده نمیکند .
اما یکی دیگر از تجهیزاتی که وجود ان روی جنگنده T-50 تایید شده ، سامانه جستجو و ردیابی مادون قرمز OLS-35 است . سامانه های جستجو و ردیابی که به IRST نیز معروفند یکی از تجهیزاتی هستند که همراه جنگنده های خانواده ی سوخو تکامل یافته و همواره روی جنگنده های شرکت سوخو نصب شده اند و یکی از نقاط قوت جنگنده های سوخو نسبت به میگ و حتی جنگنده های غربی به شمار میاید . علت این برتری نیز آنست که سامانه های IRST میتوانند هدف را از کیلومترها دورتر کشف ، ردیابی کرده و مورد هدف قرار دهد ، بدون اینکه هواپیمای قربانی متوجه شود !
بهمین خاطر این نوع رهگیری که به "رهگیری مخفی" (Stealth Tracking) مشهور شده است . هواپیماها معمولا مجهز به حسگرهای هشدار راداری (Radar warning) هستند که امواج رادار را کشف و قفل راداری روی هواپیما را تشخیص داده و هشدار میدهد . اما در مقابل سیستمهای کشف و ردیابی حرارتی ، سیستم هشدار دهنده ای وجود ندارد و هواپیمای قربانی تنها زمانی متوجه خطر میشود که موشک شلیک شده است !
جنگنده T-50 نیز از قاعده ی خانواده ی سوخو جدا نبود ، بطوریکه در نمایشگاه ماکس 2009 ، وجود جدیدترین ورژن سامانه های IRST موسوم به OLS-35 روی این جنگنده تایید شده که بنابر منابع ، از یک حسگر حرارت یاب ، مسافت یاب لیزری و دوربین تلویزیونی است . همچنین الگوریتم و نرم افزارهای این سامانه ارتقا یافته . بطوریکه نمونه های قبلی خود (که روی جنگنده ی Su-27/Su-33 نصب شده) را از لحاظ توانایی پشت سر میگذارد . برد این سامانه طبق منابع مختلف ، 90-100 کیلومتر برای هدف از پشت و 50 کیلومتر برای هدف از رو به رو اعلام شده . OLS-35 دارای پوشش -90 تا +90 درجه در محور افق و -15 تا +60 در محور عمود است . دقت مسافت یاب لیزری 5 متر است .
تسلیحات (Armament) :
شاید بحث روی تسلیحات مورد حمل توسط جنگنده ی T-50 کمی زود به نظر برسد ، اما شرکت Tactical missile Corp که سازنده موشکهای معروف هوا به هوای روسی است ، از چند سال گذشته اقدام به نمایش نمونه های جدیدی از موشکهای هوا به هوا با قابلیتهای ارتقا یافته کرده است که با توجه به مشخصات اعلام شده ، میتوان به قطع این موشکها را تسلیحات توسعه یافته برای اولین جنگنده ی نسل پنجمی روسیه دانست .
یکی از این تسلیحات ، موشک هوا به هوای جدید RVV-SD است . این موشک که با برد 110 کیلومتر یک موشک هوا به هوای برد متوسط به حساب میاید ، در واقع یک ارتقای سنگین موشک هوا به هوای R-77 است . همانطور که گفته شد ، طبق اعلام رسمی شرکت سازنده (TRV) ، موشک RVV-SD حدود 190 کیلوگرم وزن دارد و در ساخت آن دفتر طراحی Vympel (طراح اصلی موشک R-77 که در حال حاضر در شرکت TRV ادغام شده است) و شرکت Agat مشارکت خواهند داشت.
شرکت Agat که از فروپاشی شوروی به بعد مسئولیت ساخت سرجستجوگر (Seeker) موشکهای هوا به هوا را بر عهده دارد ، تایید کرده که در حال ساخت دو سر جستجوگر جدید برای موشک RVV-SD است که یکی برای نیروی هوایی روسیه و دیگری برای نمونه ی صادراتی این موشک است . طبق اطلاعات شرکت سازنده ، این موشک از هدایت ترکیبی اینرسیایی/جستجوگر راداری فعال/دیتالینک رادیویی اصلاح مسیر استفاده میکند و در آن سعی شده از قاعده ی "Fire and Forget" (شلیک کن و فراموش کن) تبعیت شود. موتور این موشک از نوع سوخت جامد بوده و سرجنگی موشک نیز مجهز به فیوز مجاورتی لیزری است . این موشک طوری طراحی شده که فشار معادل 12G را تحمل کند .
این موشک قابلیت عملیات در شرایط جنگ الکترونیک سنگین را دارد و نحوه ی طراحی بالچه ها نشان میدهد این موشک بطور مخصوص برای استفاده در مخازن تسلیحات داخلی طراحی و ساخته شده است . این موشک از دستگاه AKU-130E برای شتاب اولیه استفاده میکند . AKU-130E در حقیقت یک پرتابگر از نوع Catapult است (شیوه ی Catapult برای دادن شتاب اولیه به هواپیماها در ناوهای هواپیمابر استفاده میشود)
موشک معرفی شده ی دیگر توسط این شرکت ، RVV-MD نام دارد . این موشک نیز نمونه ی ارتقا یافته ی موشک معروف R-73 بوده و با برد 40 کیلومتر، یک موشک کوتاه برد All aspect است که بطور ویژه برای نبردهای نزدیک و Dogfight ساخته شده است . همانطور که انتظار میرود ، این موشک همانند پدر خود ، با استفاده از تکنولوژی کنترل بردار رانش (Thrust vectoring) به شدت مانورپذیر بوده و به لطف استفاده ی صرف از جستجوگر حرارتی پسیو دو رنگ ، در مقابل اخلال الکترونیکی کاملا مقاوم است . موشک به فیوز مجاورتی رادار یا فیوز مجاورتی لیزری (RVV-MDL) مجهز است .
این موشک نیز دارای طراحی مخصوص برای استفاده در مخازن تسلیحات داخلی هواپیماهاست و سرجنگی 8 کیلوگرمی دارد . این موشک برای پرتاب و شتابگیری اولیه (یا جدا شدن در حالت اضطراری) از پرتابگر ریلی P-72-1D استفاده میکند
موشک سوم این شرکت برای جنگنده ی T-50 موشک قدرتمند RVV-BD است که برای اولین بار در نمایشگاه هوایی MAKS 2011 نمایش داده شده ، نمونه ی ارتقا یافته ی موشک R-33E است . این موشک با برد 200 کیلومتر (در مقابل برد 120 کیلومتری R-33E) در جرگه ی موشکهای هوا به هوای برد بلند هدایت شونده قرار میگیرد . همانطور که واضح است ، موشک RVV-BD از تکنولوژی Beyond visual Range (ماورای برد دید) استفاده میکند .
موتور این موشک از نوع دوگانه سوخت جامد بوده و موشک تحمل فشار معادل 8G را خواهد داشت .
علاوه بر این موشکها که سلاحهای T-50 برای جنگهای هوا به هوای آینده خواهند بود ، موشک ضد رادار X-31AD که نمونه ارتقا یافته ی موشک KH-31 است . طبق اعلام شرکت سازنده ، برد این موشک 160 کیلومتر میباشد و ویژگی منحصر به فرد آن ، استفاده از گستره ی وسیعی از جستجوگرهای راداری پسیو در باند های مختلف به عنوان مکمل سیستم هدایتی اصلی است . هدف اصلی از ساخت این موشک ، انهدام رادارهای زمینی بوسیله ی کشف امواج راداری فعال پالسی یا امواج پالسی پیوسته است .
سرعت حداکثری این موشک ، 1.5 ماخ است .
سرجستجوگر موشک KH-31
بغیر از موارد بالا ، موشکهای ارتقا یافته ی دیگری برای عملیاتهای دریایی ، ضد رادار و هوا به سطح معرفی شده اند .
هر چند اطلاعات زیادی در مورد مخازن تسلیحات داخلی و نحوه ی چینش تسلیحات این جنگنده وجود ندارد . اما کارشناسان احتمال میدهند T-50 از دو مخزن حمل تسلیحات برای حمل بمب های هوشمند و موشکهای کوتاه برد استفاده میکند . علاوه بر این جایگاه های خارجی (احتمالا در دو طرف ورودی هوای موتور "Intake") برای حمل تسلیحات و سوخت اضافی وجود دارد اما حمل تجهیزات اضافی روی جایگاههای خارجی باعث افزایش سطح مقطع راداری و احتمال کشف هواپیما میشود .
در دو شکل زیر ، شکل اول نحوه ی چینش احتمالی تسلیحات در دو مخزن داخلی و شکل دوم نحوه ی چینش احتمالی تسلیحات در مخازن داخلی و خارجی جنگنده T-50 را نشان میدهد .
منبع :
http://www.military....e=reply&t=17147
http://eng.ktrv.ru/p...ng/323/503/567/
http://eng.ktrv.ru/n...ompany/172.html
http://eng.ktrv.ru/p...ng/323/512/564/
http://rt.com/news/f...unique-missile/
نگارش و تالیف و ترجمه: دوست عزیزم چکا