دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

اردوگاه های کاراجباری یکی از مخوف ترین مکان ها برای نگهداری زندانی ها و اسرا به شمار می رفتند؛ جهنم های مرگباری که هیچ کسی امید به زنده ماندن درآنها را نداشت
شرایط نگهداری زندانیان در مخوف ترین زندان های دنیا هرچقدر هم که سخت و غیرقابل باور باشد، باز هم وقتی با شرایط اردوگاه هایی که در گذشته های دور برای نگهداری زندانی ها و اسیران از آنها استفاده می شد مقایسه می شود، خیلی ها به این عقیده می رسند افرادی که مدتی از عمرشان را در اردوگاه ها گذرانده اند جزو بدشانس ترین انسان های روی کره زمین هستند؛ آدم هایی که یا زنده از این اردوگاه ها بیرون نیامدند یا با آسیب های جسمی و روحی شدید بقیه روزهای عمرشان را در فضای خارج از اردوگاه ها گذراندند.

آشویتس مخوف
 

اردوگاه آشویتس یکی از مخوف ترین اردوگاه های جهان در طول تاریخ جنگ جهانی دوم به شمار می رود. هزاران نفر در طول پنج سال در این جهنم مرگ به قتل رسیدند و به این ترتیب نیروهای نژادپرست نازی یکی از فجیع ترین جنایت های تاریخ را رقم زدند.
بعد از تصاحب منطقه ای صنعتی به نام « اوشفین چیم» بین دو شهر کاتوویتس و کراکائو در 27 مارس سال 1940 به دستور هاینریش هیملر- فرمانده کل اس اس ها- یا همان نیروهای امنیتی ویژه در ماه می همان سال، اردوگاه کار اجباری ای درآن محل ساخته شد که به زبان آلمانی آشویتس نام گرفت.
طولی نکشید که آشویتتس به یکی از ترسناک ترین و مرگبارترین اردوگاه های نازی ها تبدیل شد.
آشویتس بزرگ ترین مجموعه از اردوگاه های آلمان بود که شامل سه اردوگاه بزرگ و نزدیک به 40 اردوگاه کوچک می شد اما اس اس ها از همه این اردوگاه به طور همزمان استفاده نمی کردند.

اسرار اردوگاه های مرگ

آشویتس 1؛ اردوگاه مارد
 

نازی های وطن پرست آلمان در ماه می سال 1940 اردوگاه اصلی آشویتس را ساختند. نخستین گروه زندانیان هم در 20 می همان سال وارد جهنم مرگ شدند. آشویتس 1، در اصل پایگاه اصلی اردوگاه و مرکز اداری بود و به خاطر موقعیت مناسب حمل و نقلی به عنوان اولین محل برای قرنطینه زندانی های لهستانی و انتقال آنها به دیگر مراکز کار اجباری واقع در غرب آلمان در نظر گرفته شد. گفته می شود زمانی که اس اس ها مأموریت سر و سامان دادن ارتش آلمان را بر عهده گرفتند، زندانیان را به شرکت های خصوصی اجاره می دادند تا در مناطق نزدیک اردوگاه به صورت اجباری کار کنند و به این ترتیب روزها هزاران نفر از زیر دروازه این اردوگاه که روی سر در آن نوشته بود« کارگرآزاد»، راهی کارگاه های مختلف می شدند و شب ها خسته و ناتوان دوباره در آلونک های چوبی خود به بند کشیده می شدند.
یک سال بعد از ساختن آشویتس مادر در ماه مارس سال 1941 هیملر دستور داد تا اردوگاه را گسترش دهند و به این ترتیب در اکتبر همان سال آشویتس 2، به دست زندانیان ساخته شد که « بیرکنائو» نام گرفت. اول قرار بود که فقط 100 هزار اسیر جنگی به این محل منتقل شوند اما با جای گرفتن یک میلیون اسیر که بیشتر آنها از لهستان و سراسر اروپا بودند و به قتل رسیدن آنها، آشویتس 2 به اردوگاه مرگ تبدیل شد.
بعدها در 170 هکتار از اردوگاه مرگ، بلوک هایی ساخته شده بود که به ترتیب بلوک ای، بی، سی و ... نام گرفت. به این ساختمان ها، بلوک اردوگاه خانوادگی گفته می شد که در آنجا خانواده قربانیانی که از مجارستان به اسیری آورده شده بودند اقامت داشتند. گفته می شود که در این بلوک ها به بهانه پیشرفت علم آزمایش های بسیار وحشتناک و مرگباری روی اسیرهای زن و کودکان انجام می گرفت که البته بعد از تسخیر این منطقه توسط نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، از ترس اینکه راز جنایت های نازی ها فاش نشود این ارتش نژادپرست تا جایی که می توانستند این بلوک ها را با خاک یکسان کردند و ویرانه ای بیشتر از آنها باقی نگذاشتند.
با این حال هنوز هم در نزدیکی یکی از این اردوگاه ها خط ریل هایی دیده می شوند که از آنها برای انتقال اجساد اسیرها به منظور سوزانده شدن پس از خفه کردن در اتاق های گاز استفاده می شد.اجساد در واگن های کوچک از روی این ریل ها رد می شدند و به سمت کوره ها می رفتند.

اسرار اردوگاه های مرگ

اردوگاه مونوویتس
 

در آشویتس 3 یا اردوگاه « مونوویتس» هم زندانی ها به کار اجباری فرستاده می شدند؛ البته گاهی هم این مکان محل استقرار زندانی های تازه وارد بود. اما زحمت ساخت آشویتس 3 را یک کارخانه آلمانی کشید و در 28 اکتبر سال 1942 این اردوگاه افتتاح شد.
هنگامی که آلمان ها احساس شکست کردند دستور داده شد تا زندانی های اردوگاه که تقریباً 60 هزار نفر بودند،توسط اس اس ها به منطقه غرب آلمان منتقل شوند اما خیلی از آنها در این راه جان باختند.
بعد از سقوط نازی ها و محاصره شدن آشویتس به دست ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق،اردوگاه بیرکنائو به طور موقت تبدیل به زندان اسرای آلمانی شد و تمامی ابزار و ماشین آلات موجود در این اردوگاه هم به خاک شوروی انتقال داده شد.
بقیه افرادی که توسط اس اس ها اسیر شده و در اردوگاه مانده بودند بعد ازآزادی به دلایل گوناگون از جمله بیماری، سوء تغذیه و ضعف جسمانی دوام نیاورند و جان خود را از دست دادند.
بعدها اسناد و مدارک به جا مانده زیادی از جنایات نازی ها در این اردوگاه ها به دست آمد؛برای مثال 46 جلد کتابچه ای که در آنها اسامی قربانیان اردوگاه های مرگ به ثبت رسیده بود در سال 1992 به موزه دولتی آشویتس تحویل داده شد.

اسرار اردوگاه های مرگ

اردوگاه سرزمین استالین
 

اردوگاه های کاراجباری در اتحاد جماهیر شوروی سابق بعد از انقلاب سال 1917 به وجود آمدند و در اوایل دهه 30 میلادی گسترش یافتند. بین همه آنها گولاگ یکی از معروف ترین اردوگاه ها بود که در بدترین شرایط آب و هوایی بنا شده بود. مرزهای گولاگ از قطب شمال تا شرق سیبری - یعنی دور افتاده ترین مناطق اتحاد جماهیر شوروی از قبیل سرزمین سردسیر و یخبندان سیبری، استپ های قزاقستان و بیابان های ترکمنستان - کشیده شده بود.
بعد از به قدرت رسیدن استالین تقریباً سه چهارم افسران و تمام مقام های بالا رتبه کمونیست و همراهان لنین به جرم خیانت اعدام شدند و بعضی ها با یک درجه تخفیف برای کار اجباری به اردوگاه گولاگ فرستاده شده و حتی خانواده های آنها هم زندانی شدند.اگر چه زندانی ها برای مقاصد مختلف اقتصادی به این اردوگاه ها فرستاده می شدند، اما به دلیل ضعف جسمانی شان و همین طور شرایط بد آب و هوایی و کمبود آب و غذا و در نتیجه مرگ بسیاری از آنها، در حقیقت کار کردن این تبعیدی ها هیچ سودی به حال اقتصاد شوروی سابق نداشت.
مسؤولان اردوگاه گولاگ از این زندانی ها 14 ساعت در بدترین شرایط آب و هوایی بیگاری می کشیدند.تعدادی از آنها مجبور بودند با تبر درخت ها را قطع کنند و در سرمای طاقت فرسا یخ های زمین را بشکنند و گودال حفر کنند.
تعدادی دیگر هم در بدترین شرایط کاری به معادن فرستاده می شدند و باید با دست خالی زغال سنگ و مس استخراج می کردند. بیشتر این زندانی ها به دلیل تنفس گرد و غبار داخل معادن دچار بیماری های سخت ریوی می شدند و نه تنها به آنها رسیدگی نمی شد بلکه غذای کافی هم به این تبعیدی ها داده نمی شد. از نظر مقامات روسی، این زندانی ها دارای کمترین ارزش بودند و سرنوشت کارگرانی که از گرسنگی، سرما و کار سخت جان می دادند برای آنها مهم نبود و پس از مرگ یک یا چند نفر از آنها، فوراً نیروهای جدید تازه نفس که سرنوشتی شوم مثل بقیه تبعیدی ها داشتند جایگزینشان می شدند.

اسرار اردوگاه های مرگ

بین پروژه های اقتصادی ای که اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از کارگران گولاگ ساخت و آنها را عملی کرد، اسم کانال دریای بالتیک به چشم می خورد که بین سال های 1931 و 1933 ساخته شد؛ کانال دریای بالتیک در حقیقت اولین پروژه این اردوگاه کار اجباری به شمار می رود. برای ساختن این کانال 226 کیلومتری از 100 هزار زندانی استفاده می شد.
برای حفر این کانال طولانی کمترین تجهیزات ممکن مثل بیل و کلنگ و چرخ دستی ساده در اختیار زندانی ها قرار داده شد و 20 ماه طول کشید تا آنها با همین وسایل ابتدایی توانستند کانال بالتیک را بسازند. نکته جالب اینجاست که بعد از پایان حفر این کانال، سران اتحاد جماهیر شوروی و ایالت متحده آمریکا بدون کوچک ترین توجهی به زیر پا گذاشتن حقوق انسانی پایان این پروژه را جشن گرفتند؛درحالی که کانال بالتیک قتلگاه زندانی های بی شماری بود که در حال ساخت آن جان خود را از دست داده بودند.
« کولیما» از دیگر مکان هایی بود که زندانیان اردوگاه گولاگ با شنیدن نام آن لرزه بر اندامشان می افتاد.
کولیما به سردترین نقطه کره زمین مشهور است و سرمای هوا در آنجا به اندازه ای است که یک ضرب المثل قدیمی که اتفاقاً بین زندانی ها هم رواج زیادی پیدا کرده بود این بود:«در کولیما 12 ماه از سال زمستان است و باقی تابستان!»
برای رسیدن به کولیما کارگران مجبور بودند ابتدا با قطار سفر کنند تا به ساحل اقیانوس آرام برسند و ماه ها در آنجا انتظار بکشند تا یخ ها آب شوند. بعد از آب شدن یخ ها، کارگران سوارکشتی می شدند تا به ژاپن و از آنجا رودخانه کولیما و بعد به مقصد نهایی خود- یعنی معدن طلای کولیما- برسند. شرایط کار در این معدن آن قدر سخت و طاقت فرسا بود که کمتر کسی می توانست از آن جان سالم به در ببرد.

اسرار اردوگاه های مرگ

اردوگاه گوآنتاناما
 

گوآنتاناما یکی از معروفترین و مخوفترین اردوگاه های واقع در کوبا در زمان ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش بود که دولت آمریکا برای نگهداری زندانیان خود از سال 2002 از آن استفاده می کرد. این اردوگاه که بین خیلی ها به زندان معروف شده،ازسه بخش کمپ دلتا،کمپ ایگوآنا و کمپ ایکس ری تشکیل شده است.اولین دسته زندانیان گوآنتاناما در 11 ژانویه سال 2002 وارد این زندان شدند. در این مکان مخوف، زندانی ها را به بدترین شکل ممکن شکنجه می دادند،به عنوان مثال برای آزار و اذیت بیشتر و شکنجه جسمی و روحی، آنها را به اجبار در قفس های تنگ می خواباندند و یا صورت شان را برای مدت های طولانی با گونی هایی سیاه می پوشاندند. مسؤولان بی رحم زندان گاهی لباس سیاه تن زندانی ها می کردند و آنها را وادار می کردند ساعت ها مثل یک مترسک بایستند و دست هایشان را باز کنند و هیچ حرکتی نداشته باشند. وضعیت زندانیان در گوآنتاناما آنقدر وحشتناک بود که اعتراض های مردمی زیادی برای تعطیل شدن آن صورت گرفت و سرانجام در سال 2009 دستور تعلیق کمیسیون نظامی گوآنتاناما برای 120 روز و تعطیل شدن آن در عرض یک سال،توسط باراک اوباما صادر شد.
منبع:نشریه همشهری سرنخ، شماره 54.
با لایک کردن این مطلب از دانشنامه دفاعی حمایت کنید

نظرات (۴)

  • یاور گلدوز مطلق
  • به نظرم مدام این تبادل باید انجام شود احتمالن ظرف دو ماه به نتیجه برسیم.
    من زیاد وقت ندارم میدانید که. نذر دارم بروم سوریه.. جالب است یک دایی دارم تقریبن هم سن خودم است. او هم میخواهد با من بیاید.
    الله اکبر
  • مهدی مهدوی
  • لایک.

     داداش جان از ارمیتا دوستت چه خبر؟ سهیلا مادرت؟ بابا جان حیفه این وبلاگ "خاک و خون "رو همینجوری

    انداختی . رمان هات خیلی باحال بودن. تو ارادت خیلی قوی هست که از اون بی دینی و نژاد پرستی رسیدی

    به این درجه مثبت و درست حسابی. اما به نظرم رمان "دیوانه زانو می زند" رو می تونی باز ادامه بدی :)

     

  • یاور گلدوز مطلق
  • آقای بروفه مقیم شانگهای
    برای چی اسم زن و بچه و ناموس مردم را می‌آوری؟
    چرا دنبال این بنده خدا میگردی؟
    چرا میخواهی مجبورم کنی که با سفارت تماس بگیرم؟
    میدانی توی چین با جاسوسان صهیونیست چه کار میکنند؟
    دست از این کارها بردار.
    دنبال زن و بچه و ناموس مردم حرف نزن.
    کاری نکن کاری که دوست نداریم را انجام بدهیم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی