دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

سخنی کوتاه با خواننده:

کابالا تفکری است که تمام فرقه‌های شر در خاور میانه، اروپا، امریکا و تا بخش زیادی از آفریقا را (اتیوپی) بنیانگذار بوده است. خاستگاه این تفکر ریشه در مصر، یونان و ایران باستان دارد. همچنین خیلی مهم است که ضمن مطالعه به اسناد قرانی نیز رجوع شود. قران کلید اصلی حل معمای کابالا است.

باید دقت کنید که صهیونیسم تفکری نیست که از سال 1946-47 ساخته شده باشد. این ریشه در دل تاریخ دارد؛ در زمانی که قوم نجس بنی اسرائیل قلب پاک موسی (ع) را با گاو پرستی به درد آوردند.

کابالا و شیطان پرستی و فراماسونری، نمادها و الگوها و حتا اعداد خاصی را دارد که تفکر اهریمنی خود را بر اساس آن بنا گذارده است. پیشنهاد میکنم با دقت خاصی این دو مقاله را مطالعه کنید و این را هم در نظر بگیرید که کابالا ذات اقدس خداوند را منبع شر و شیطان را استاد بزرگ خود میداند. شما با مطالعه این مقالات با نمادها و عقاید نحس این تفکر آشنا میشوید اما باید دقت کنید که تشابهات غیر عمدی برخی اعداد و نمادها شما را به انحراف نکشاند.

ارادتمند شما: دانشنامه دفاعی

 


« کابالا » [1] نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی « کبّاله » عبری است به معنی «قدیمی» و «کهن». این واژه به شکل « قباله » برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا، یا کابالیست‌ها، [2] این مکتب را «دانش سرّی و پنهان» حاخام‌های یهودی می‌خوانند و برای آن پیشینه‌ای کهن قائل‌اند. برای نمونه، مادام بلاواتسکی، رهبر فرقه تئوسوفی ، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران، آدم و نوح و ابراهیم و موسی، نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنی‌اسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ، چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفته‌اند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون، را از پیروان آئین کابالا می‌داند. [3]
این ادعا نه تنها نپذیرفتنی است بلکه برای تصوف یهودی، به عنوان یک مکتب مستقل فکری، پیشینه جدّی نمی‌توان یافت. مشارکت یهودیان در نحله‌های فکری رازآمیز و عرفانی به فیلو اسکندرانی در اوایل سده اوّل میلادی می‌رسد. ولی فیلو واضع مکتب جدید فکری نبود و کار او را باید به ارائه اندیشه‌های دینی یهود در قالب فلسفه یونانی و فرهنگ هلنی محدود دانست. به عبارت دیگر، فیلو بیشتر یک متفکر هلنی است تا یهودی. در دوران اسلامی نیز چنین است. نحله‌های فکری گسترده عرفانی - رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تأثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم‌ترین آنان ابویوسف یعقوب بن اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری/ دهم میلادی) است. قرقسانی، ساکن بغداد، از متفکرین و نویسندگان برجسته قرائی [4] است و به یهودیت تلمودی تعلق ندارد. دو کتاب اصلی او، کتاب الانوار و المراقب‌ و کتاب الریاض و الحدایق، نیز به زبان عربی است. [5]
اوج تولید فکری یهودیان در عرصه اندیشه عرفانی در دوران پیش از کابالا، دو رساله سِفر یصیرا (آفرینش‌نامه) [6] و سِفر بهیرا‌ (روشنایی ‏نامه) [7] است. این دو رساله را باید تلاشی دانست برای ارائه عقاید دینی - سیاسی یهود در قالب مفاهیم عرفانی رایج در دنیای اسلام. بدینسان، مفاهیمی چون «نور»، «سلوک»، «تجلی»، «جدایی»، «وصل» و غیره به یهودیت راه یافت؛ نخستین تجلی نور در کوه طور بر موسی (ع) است و سپس داوود، نماد نور الهی، به حامل آن در دنیای زمینی و «شخینا»، [8] تجلی روحانی داوود، به حامل آن در دنیای ماوراء زمینی بدل می‌شود. این همان اسطوره سیاسی «خاندان داوود» است که اینک جامه رازآمیز پوشیده است. این میراث نه چندان غنی، که «قباله» (کابالا) خوانده می‌شد، در سده سیزدهم میلادی به پیدایش تصوف یهودی انجامید. تا زمان فوق، قباله (کابالا) واژه‌ای عام بود و مصداقی مشخص نداشت. نه کتابی به این نام در کار بود نه مکتبی جدّی از عرفان یهودی. از زمان تدوین کتاب زهر، در اواخر سده سیزدهم میلادی، واژه «قباله» (کابالا) به‌طور عمده به این کتاب اطلاق شد و پیروان این مکتب جدید «کابالیست» نام گرفتند.

 

Shekinah ، شخینا

 

کابالا، تصوف یهودی، نیز به شدت متأثر از فرهنگ اسلامی است و حتی بسیاری از مفاهیم آن شکل عبری مفاهیم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع، اندیشه‌پردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تأویل‌های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخه‌های متنوع علم و دانش انجام دادند. برای نمونه، باید به مفاهیم «هوخمه» [9] (حکمت)، «کدِش» [10] (قدس)، «نِفِش» [11] (نفس)، «نِفِش مدبرت» [12] (نفس مدبره)، «نِفِش سیخلت» [13] (نفس عاقله)، «نِفِش حی» [14] (نفس حیات‌بخش)، «روح» [15] و غیره در کابالا اشاره کرد. مکتب کابالا نیز به دو بخش «حکمت نظری» [16] و «حکمت عملی» [17] تقسیم می‌شود. در تصوف کابالا بحث‌های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ‏ویژه در تأکید فراوان آن بر مفهوم «نور» و مراحل تجلی آن. آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است، «شیطان‌شناسی» [18] و «پیام مسیحایی» [19] این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می‌کند.

 

پیدایش کابالا

 

اسحاق کور ، کابالا

سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160-1235) می‌رسد. او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) می‌زیست و برخی نظرات عرفانی بیان می‌داشت. تعالیم اسحاق کور چون سایر آموزش های عرفانی است که برای کمال معنوی مراتب مختلف قائل ‏اند و سیری استعلایی را برای رسیدن به کمال مطلق پیشنهاد می‌کنند. مفهوم «عین صوف» [20] ساخته اوست. این مفهوم را، که به معنی «لایتناهی» است، اسحاق به معنی خداوند به کار برد ولی بعدها به معنی نظام هستی به‌طور عام به کار گرفته شد. [21]
دوران شهرت اسحاق کور در بندر ناربون مصادف است با سلطنت جیمز اوّل، شاه آراگون (1213-1276). جیمز اوّل از سال 627 ق./ 1229 م. به دولت‏ های اسلامی اندلس هجوم برد و موجی از جنگ ‏های صلیبی را علیه اسپانیای اسلامی برانگیخت که «باز پس‌گیری» [22] خوانده می‌شد. در حوالی نیمه سده سیزدهم میلادی جیمز اوّل آراگون، که اینک به «جیمز فاتح» شهرت داشت، از قدرت‌های سیاسی و نظامی درجه اوّل اروپا و از سرکردگان جنگ ‏های صلیبی به شمار می‌رفت.
«جیمز فاتح» با الیگارشی یهودی رابطه نزدیک داشت؛ وزیر مالیه‌اش یهودا لاوی (جودا دلا کاوالریا) بود و در دربارش یهودیان ثروتمند دیگر نیز حضور داشتند. در تهاجم جیمز به سرزمین‏ های اسلامی، این یهودیان نقش مهمی ایفا ‌کردند و حکومت شهرهایی که به اشغال در می‌آمد عموماً به ایشان واگذار می‌شد. در این زمان یک حاخام یهودی به ‏نام موسی بن نهمان، معروف به نهمانیدس (1194-1270)، در دربار جیمز حضور داشت که با‏ نام اسپانیایی «بناستروگ داپورتا» نیز شناخته می‌شود. نهمانیدس «بزرگترین مقام دینی [یهودیان] عصر خود در اسپانیا» به ‏شمار می‌رفت و در اسپانیا زمانی که از «ربی»، به معنای مطلق کلمه، سخن می‌رفت منظور نهمانیدس بود. نهمانیدس با مه‌یر بن تودروس ابولافی، یهودی قدرتمند آن زمان و رئیس یهودیان اسپانیا، دوستی نزدیک داشت و مورد علاقه فراوان و مشاور جیمز اوّل بود. [23]

Nahmanides ، نهماندیس

نهمانیدس، با الهام از نظرات اسحاق کور، در شهر گرونا یک مرکز فعال تصوف یهودی ایجاد کرد. مرکز فوق در پیدایش فرقه کابالا، اشاعه آن در سراسر شبه جزیره ایبری و تولید انبوهی از رساله‌های کابالی نقش اصلی را ایفا نمود. مورخین یهودی جایگاه نهمانیدس را در پیدایش و اشاعه کابالا مهم و تعیین‌کننده می‌دانند. تألیفات نهمانیدس حدود 50 کتاب و رساله در سه زمینه تفسیر تورات، فقه تلمودی و کابالاست. رساله‌های نهمانیدس تا سال 1325 میلادی منبع اصلی تغذیه فکری کابالیست‌ها بود.
تصوف کابالا مدعی شناخت خداوند، آفرینش و رازهای نظام هستی بود؛ تکاپویی ذهنی که برای هر انسان جاذبه شگرف دارد. اندیشه‌پردازان و گردانندگان فرقه کابالا مدعی‌ بودند که این طریقت مکمل تورات است؛ اسراری است که خداوند به‌طور شفاهی و خصوصی به موسی ابلاغ کرد تا تنها در اختیار محرمان «قوم برگزیده» قرار گیرد. دین یهود پوسته‌ای است آشکار و همه‌فهم از مفاهیم رازآمیز هستی که قلب ناشناخته آن کابالاست. این اسرار از زمان موسی، نسل به نسل، در خواصی از یهودیان به میراث ماند تا به امروز رسید. عنوان کابالا (قباله) ناظر به دعوی کهنسالی میراث فوق است. این ادعا در فضای آن روز قاره اروپا، که ساحری و کیمیاگری بازار گرم داشت، جاذبه‌ای شگرف یافت و تأثیری چنان عمیق برجای نهاد که تا به امروز پابرجاست.
مکتب کابالا کارکرد احیاء و ترویج آرمان‏ های مسیحایی را به دست گرفت و این آرمان‏ ها در بنیاد تحریکات جنگ‌افروزانه صلیبی سده سیزدهم و تکاپوهای شِبه‌صلیبی و نو‌صلیبی سده‌های پسین جای داشت. در سده چهاردهم میلادی، هسته‌های فرقه کابالا در جوامع یهودی سراسر جهان، به‏ ویژه در بنادر ایتالیا، گسترده شد. از طریق ایتالیا، که قلب جهان مسیحیت به شمار می‌رفت، پیشگویی‏ های اسرارآمیز درباره ظهور قریب‌الوقوع مسیح و استقرار سلطنت جهانی او، به مرکزیت بیت‌المقدس، رواج یافت و دربار پاپ در رم و سایر کانون‏ های فکری و سیاسی دنیای مسیحی را به شدت متأثر ساخت. در تمامی این دوران منجمین بانفوذ یهودی، یکی پس از دیگری، درباره ظهور قریب‌الوقوع «ماشی‌یَح» (مسیح) پیشگویی می‌کردند. یک نمونه گرسونیدس، نوه نهمانیدس، است که ظهور مسیح بن داوود را در سال 1358م. پیش‌بینی می‌کرد.

 

کتاب زُهَر ( کتاب زوهر )

 

در اواخر سده سیزدهم میلادی، با تدوین کتاب زهر، [24] تصوف رازآمیز کابالا به صورت یک نظام فکری و عملی سامان‌یافته و منسجم درآمد و شکل نهایی خود را یافت. این کتاب را موسی بن شم تاو لئونی (1240-1305) در سال‏ های 1280-1286 نوشت. «زُهر»، به معنی «درخشش» و «جلال»، با واژه‌‏های مشابه در زبان عربی خویشاوند است. کتاب زهر نوشته‌هایی است در تفسیر و تأویل تورات و سایر کتب مندرج در عهد عتیق به زبان آرامی. این کتاب به شیوه متون عرفانی رایج در دنیای اسلام تدوین شده که از زبان نماد و تمثیل و داستان‏ های رازآمیز برای بیان عقاید خود بهره می‌بردند.

Moses de León ، Zohar ، موسی لئونی ، کتاب زهر ، کتاب زوهر

موسی لئونی برای معتبر کردن کتاب خود، آن را به گذشته‌های دور، به حاخامی به‏ نام شمعون بن یوحای منتسب کرد که گویا در سده دوّم میلادی می‌زیست: شمعون بن یوحای از چنگ رومی‌ها می‌گریزد، به مدت 13 سال در غاری پناه می‌گیرد، در این مدت به عبادت و تفکر می‌پردازد و سرانجام رازهای هستی بر او آشکار می‌شود. موسی به‌کلی منکر تدوین این کتاب بود و ادعا می کرد یک زن یهودی و دخترش برخی دستنوشته‌های قدیمی را در اختیار او نهادند و وی در میان آنها کتاب زهر را یافت.
اصالت این کتاب از همان ابتدا مورد تردید قرار گرفت و از جمله زن و دختر فوق منکر داستان موسی لئونی شدند. مضمون کتاب و اشارات تاریخی آن نیز قدمت منتسب به آن را مردود می‌سازد. برای نمونه، بسیاری از شخصیت‌هایی که در کتاب زهر از آنان یاد شده معاصر شمعون بن یوحای فوق‌الذکر نبودند. امروزه محققین، اعم از یهودی و غیریهودی، تردیدی ندارند که کتاب زهر در فاصله سال‏ های 1270 تا 1300 میلادی تدوین شده و مصنف آن موسی لئونی است. [25]
انتشار کتاب زهر یک‌باره صورت نگرفت. ابتدا برخی یهودیان نامدار، به ‏ویژه تودورس ابولافی، در آثارشان به بخش ‏های کوتاهی از زهر، به عنوان یک اثر کهن و معتبر و نایاب که گویا تنها در دسترس برخی خواص است، استناد کردند و همگان را تشنه آن نمودند. به‌تدریج و در یک دوره نسبتاً طولانی فصل‌هایی از کتاب زهر در محافل کابالی آشکار شد. در سده شانزدهم نسخ دست نویس زهر در کانون‏ های فرهنگی اروپا پخش شد و سرانجام در سال‏ های 1558-1560 به چاپ رسید.
این کتاب در سده شانزدهم به زبان‏ های لاتین و عبری ترجمه و منتشر شد. در سال‏ های 1945-1958 متن کامل زهر به همراه ترجمه عبری، حواشی و توضیحات و اضافات در 22 جلد در اورشلیم به چاپ رسید. در سال‏ های 1933-1934 ترجمه انگلیسی متن کامل زهر در پنج جلد در لندن منتشر شد. این ترجمه در سال 1978 تجدید چاپ شد. [26] در سال 2003 دانشگاه استانفورد ترجمه منقحی از کتاب زهر در دو جلد منتشر کرد. [27]
کتاب زهر مشتمل بر 24 فصل است. بخش عمده این اثر شرح گفتگوهای شمعون بن یوحای با حلقه مریدان و شاگردانش است که در آن مکاشفات خود و رازهای هستی را فاش می‌کند. این فصل‌ها نام‌هایی چون «ایدرا ربا» [28] (مجمع بزرگ)، «ایدرا زوتا» [29] (مجمع کوچک)، «راز درازین» [30] (راز رازها)، «ستری توره» [31] (اسرار تورات) و غیره را بر خود دارد. این مجموعه شامل حدود دو هزار صفحه چاپی است ولی پیروان فرقه کابالا مدعی‌اند که این تنها بخش کوچکی از کتاب اصلی است که در گذشته‌های دور چهل شتر آن را حمل می‌کرد. کابالیست‌ها  کتاب زهر را به سان کشتی نوح می‌دانند که حاملین خود را از توفان نجات می‌دهد؛ خداوند نخستین بار از طریق شعله آتش خود را بر موسی زهر کرد، ولی بر موساهای پسین از طریق «نور توره» ظهور می‌کند و آن انکشاف رازهای «قباله» (کابالا) است.
مفاهیم رازآمیز این کتاب سرشار از پیشگویی درباره سرنوشت و «رسالت الهی» و آینده قوم یهود است. پیشگویی‏ های کتاب، از آنجا که به شمعون بن یوحای در سده دوّم میلادی نسبت داده می‌شود، طبعاً حیرت‌انگیز است و اعتماد خواننده را به پیشگویی های آینده‌ای که رخ نداده جلب می‌کند. در کتاب زهر وضع کنونی یهودیان «دوران گذار» توصیف شده که سرآغاز دوران ظهور مسیح است. ابتدا موسی ظهور خواهد کرد و راه را برای ظهور دو مسیح خواهد گشود: مسیح بن یوسف و مسیح بن داوود. نام مسیح بن یوسف، که با عیسی بن مریم (ع) انطباق دارد، طبعاً اعتماد مسیحیان را به این پیشگویی جلب می‌کرد. مسیح بن داوود نیز همان «مسیح موعود» (ماشی‌یَح) یهودیان است. بدین سان، تصوف کابالا از همان آغاز این توانایی بالقوه را داشت که به طریقتی مشترک در میان مسیحیان و یهودیان بدل شود.

 

کابالا و مسیح‌گرایی اروپایی

 

از نیمه دوّم سده پانزدهم میلادی کابالیست‌های یهودی به تدوین برخی رساله‌های کابالی منطبق با زبان و فرهنگ مسیحیان دست زدند. این رساله‌ها در ایتالیا و به‏ ویژه در کانون فرهنگی خاندان مدیچی در فلورانس بسیار مؤثر بود. به ‏نوشته دائرة‌المعارف یهود، محافل فرهنگی رنسانس عمیقاً باور کردند که در رساله‌های کابالی به منابع اصیل و دست اوّل رازهای کهن هستی دست یافته‌اند؛ رساله‌های گمشده‌ای که اینک پدیدار شده و به کمک آن نه تنها می‌توان به اسرار نوشته‌های افلاطون و سایر متفکرین یونان باستان پی برد، بلکه رازهای مسیحیت را نیز می‌توان شناخت. [32] در سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی فرقه کابالا در تمامی مراکز مهم قاره اروپا گسترده شد. مورخین دانشگاه عبری اورشلیم این گسترش را به «قدرت خلاقه»، «نیروی معنوی» و «توانمندی روانی» مارانوها ( یهودیان مخفی ) نسبت می‌دهند. [33]
بدینسان، مکتب کابالا به نیروی متنفذ سیاسی در میان مسیحیان بدل شد که بر آرمان‏ های مسیحایی و صلیبی جدید دامن می‌زد و طلوع قریب‌الوقوع دولت جهانی اروپاییان را نوید می‌داد. به تأثیر از این موج، بسیاری از متفکران اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید آرمان ظهور مسیح را با مفاهیم رازآمیز شناخت و تنها منبع معتبر برای این شناخت رساله‌های کابالی است. در نتیجه، رویکردی گسترده به فراگیری زبان عبری، به‏ ویژه در ایتالیا، آغاز شد.

 

Johann Reuchlin ، یوهانس روشلین ، Giovanni Pico della Mirandola ، پیکو دلا میراندولا

پیکو میراندولا از نامدار‌ترین و مؤثرترین چهره‌های فکری رنسانس، به عنوان «پدر کابالیسم مسیحی» شناخته می‌شود. او در عین حال از بنیان گذاران دانش شرق‌شناسی اروپا نیز به ‏شمار می‌رود. این به دلیل پیوند پیکو با گروهی از یهودیان است که در پیرامون او حضور داشتند. برخی از استادان و دوستان یهودی پیکو عبارتند از یوحنان المانو، فلاویوس میتریداتس و الیا دلمدیگو. به دلیل این پیوندها، پیکو دلا میراندولا به نخستین چهره‌ فرهنگی اروپا بدل شد که به «دانش رازآمیز یهود» و رساله‌های کابالی شیفتگی داشت. دلمدیگو برخی متون عبری را برای پیکو ترجمه کرد. میتریداتس به وی زبان‏ های عربی و آرامی آموخت و برای او تعداد زیادی از رساله‌های کابالی را به لاتین ترجمه کرد. مهم‌ترین اقدام پیکو ارائه 900 تز به علمای دینی مسیحی در شهر رم در سال 1486 بود. یکی از این تزها چنین است: «هیچ علمی چون جادو و کابالا حقانیت مسیح را بر ما ثابت نمی‌کند.» هر چند این تز پیکو از سوی کلیسا مردود شناخته شد، معهذا ادعاها و تبلیغات او در جلب توجه مسیحیان به مکتب کابالا بسیار مؤثر بود و رساله‌هایی که دوستان یهودی او، به ‏ویژه میتریداتس، به لاتین ترجمه کردند به منبع تغذیه فکری کابالیسم مسیحی بدل شد. [34]
پس از پیکو، یوهانس روشلین، عبری‌شناس نامدار دربار فردریک سوّم، در ترویج کابالا در محافل فکری مسیحیان نقشی برجسته داشت. روشلین در سال 1490 در ایتالیا با پیکو دیدار کرد و تحت تأثیر او به کابالا علاقمند شد. روشلین کتاب‏ های درباره نام‌های سحرآمیز (1494) و درباره علم کابالا (1517) را نوشت. در این زمان، پل ریچیوس، یهودی مسیحی شده و پزشک دربار امپراتور ماکزیمیلیان نیز به نگارش کتاب‏ هایی در زمینه کابالا اشتغال داشت. [35] نوشته‌های پیکو و روشلین، که دو شخصیت درجه اوّل فرهنگی اروپای آن روز به‏ شمار می‌رفتند، تأثیر عمیقی بر جای نهاد و توجه محافل اشرافی و فرهنگی اروپا را به این طریقت جادویی نوظهور جلب کرد. [36]
در نیمه دوّم سده شانزدهم، عقاید رازآمیز کابالی چنان در محافل مسیحی جاذبه داشت که حتی برخی شخصیت‌های مهم دینی چون کاردینال اگیدیو ویتربو و فرانسیسکو گئورگیوی ونیزی در آثار خود به تکرار مضامین و مفاهیم کابالی پرداختند. در این زمان، کتاب زهر به اثری نامدار بدل شد و ارجاع به آن رواج فراوان یافت. سرانجام، کار بدانجا کشید که گیوم پاستل فرانسوی، یکی از شخصیت‌های متنفذ رنسانس، به ترجمه و انتشار کتاب زهر به لاتین دست زد و به همراه آن شرح مفصل خود را نیز انتشار داد. این در حالی است که ترجمه عبری زهر هنوز منتشر نشده بود. [37]
ادامه دارد...

پی نوشت ها:
1.  Kabbalah
2.  Kabbalists
3.  H. P. Blavatsky, The Theosophical Glossary, London: Theosophical Publishing Society, 1892. p. 168; Arthur Lillie, Madame Blavatsky and Her Theosophy, London: Swan Sonnenschein & Co., 1895, p. 194.
4.  جنبشی مذهبی و فرهنگی در دین یهود که در سده دوّم هجری/ هشتم میلادی پدید شد. رهبری این جنبش با عنان بن داوود بود. عنان در حوالی سال‏های 135-159 ق./ 754-775 م.، مقارن با خلافت منصور عباسی، می‌زیست و ساکن بغداد بود. پیروان او در آغاز به «عنانیه» شهرت داشتند و سپس «قرائیون» (Karaites) نام گرفتند. یهودیان به آنان «بنی‌ مخرا» یا «بیله مخرا» (طایفه مخرا) می‌گفتند. «مخرا» به معنی «کتاب مقدس» است. علت آن است که ایشان تنها منبع شناخت و سلوک دینی را متون اصیل و اولیه دینی می‌دانستند و منکر سنن شفاهی بودند که حاخامیم یهودی در سده‌های اخیر رواج داده بود. در سده‌های هفدهم و هیجدهم کانون اصلی قرائیون به کریمه و لیتوانی انتقال یافت. در اواخر سده هیجدهم سرزمین‌های فوق به امپراتوری تزاری روسیه منضم شد. در زمان نیکلای اوّل، رهبران قرائی به نزد مقامات تزاری رفتند و اعلام نمودند که آنان، برخلاف یهودیان حاخامی، مردمی صنعت‌گر و درستکار و از نظر سیاسی اتباعی وفادارند. این تمایز مورد توجه بیشتر دولتمردان روس قرار گرفت و در سال 1863 به قرائیون حقوق کامل شهروندی روسیه اعطا شد. در سال 1932 تعداد قرائیون روسیه ده هزار نفر گزارش شده که بطور عمده در کریمه می‏زیستند. در این زمان حدود دو هزار نفر قرائی نیز در خارج از روسیه بودند: لهستان، استانبول، فلسطین، قاهره و عراق. در سال 1970 تعداد قرائیون ساکن اسرائیل هفت هزار نفر گزارش شده که به‌طور عمده در رمله سکونت دارند.
5.  Judaica, 1971, vol. 10, p.1047.
6.  Sefer Yezirah
7.  Sefer ha-Bahir
8.  Shekhinah
9.  Hokhmah
10.  Kodesh
11.  Nefesh
12.  Nefesh Medabberet
13.  Nefesh Sikhlit
14.  Nefesh Hayyah
15.  Ru'ah
16.  Kabbalah iyyunit
17.  Kabbalah ma'asit
18.  Demonology
19.  Messianism
20.  Ein-Sof
21.  Judaica, vol. 6, p. 535; vol. 9, pp. 35-36; vol. 10, p. 523.
22.  Reconquista
23.  Judaica, vol. 12, pp. 774-775; H. H. Ben-Sasson [ed.], A History of the Jewish People, Harvard University Press, 1976, p. 499.
24.  Sefer ha-Zohar
25.  Judaica, vol. 5, p. 1478; vol. 16, pp. 1208-1209.
26.  Harry Sperling, Maurice Simon, Paul Philip Levertoff (Translators), The Zohar, Introduction by J. Abelson, London, England: Soncino Press, 1933—1934, 5 vols., reprinted 1978.
27. The Zohar: Pritzker Edition, translated with commentary by Daniel C. Matt, Stanford University Press, 2003, 2 vol (536 pp. + 496 pp., $ 90.00)
در آدرس زیر می‌توان به بخش‌هایی از کتاب زهر دست یافت:
http://www.sacred-texts.com/jud/tku/index.htm
28.  Idra Rabba
29.  Idra Zuta
30.  Raza de-Razin
31.  Sitrei Torah
32.  Judaica, vol. 10, p. 643.
33.  Ben-Sasson, ibid, p. 695.
34.  Judaica, vol. 10, pp. 643- 644; vol. 13, pp. 500-501.
35.  ibid, vol. 14, p. 110.
36.  ibid, vol. 10, p. 644.
37.  ibid, p. 645.

مؤلف: عبدالله شهبازی

نظرات (۳)

بسیار سپاسگذارم
دانشنامه دفاعی:
سلام آقا روح الله
اگر سوالی دارید بپرسید
اگر هم دوست دارید به صورت ایمیل بپرسید.
این ایمیل بنده است.
artab@mihanmail.ir
اگر سوالی از این برادر حقیرتان داشتید هیچ وقت تردید نکنید. ولله که پرسیدن یک نشانه از دانایی است. قسم جلاله میخورم، ولله که پرسیدن نشانه دانایی و خردمندی است.
خیلی دوست داشتم راجبش بدونم که شما هم توی بلاگ اوردین دست مریزاد
دانشنامه دفاعی:
خوشحالم که رضایت شما برادر ارجمندم را جلب کرد
چقدر شبیه ارم داخل مجلسه البته بالاش ا... هست
دانشنامه دفاعی:
سلام آقا کیهان گل
این نماد گونیا و پرگار است که یکی از اصلی‌ترین نمادهای ماسون‌هاست. ما از این شاهکارها توی کشور زیادی داریم که البته همه عمدی نیستند. اما برخی واقعن آدم را به شک میاندازند.
این تصویر را ببینید
http://s2.picofile.com/file/7141772896/11.jpg
آن چشم هم که میبینید
http://s2.picofile.com/file/7141731070/en_2000_zoom.jpg
این است که بنده و امثال بنده آتش میگیریم و از خشم فریاد بر میاوریم.
به این تصویر دقت کنید
http://s2.picofile.com/file/7141856234/12807.jpg
این چشم را چشم جهان‌بین میگویند که یکی از بارزترین نمادهای شیطانی است و مربوط به مصر باستان (هوروس) میشود. (کنایتی از دجال  و شیطان که چشم راستش کور شد) نیز هست.
http://images.persianblog.ir/600077_BeEegpwg.jpg
http://images.persianblog.ir/600077_MlqB3sWw.png
با دقت نگاه کنید و اگر پرسشی بود در خدمتم
در مورد آرم مجلس
http://tse4.mm.bing.net/th?id=OIP.M36553e0cb3d6bf83583622ba1e2a049ao0&pid=15.1
گونیا و پرگار را به شکل محسوسی میشود رسم کرد اما نمیتوان با اطمینان گفت که عامدانه انجام شده است زیرا همانطور که گفتم تشابهات ممکن است آدمی را به اشتباه بیاندازد.
در مورد آن جی وسط
نماد بز است
http://images.persianblog.ir/600077_t4NflLca.jpg

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی