«خمینی ای امام، خمینی ای امام/ای مجاهد ای مظهر شرف، ای گذشته ز جان در ره هدف... بود شعار تو، به راه حق قیام، ز ما تو را درود، ز ما تو را سلام...» این سرودی بود که 12 بهمن 1357، در ترمینال شماره یک فرودگاه مهرآباد، در استقبال از امام امت، پس از 15 سال تبعید و دوری از میهن خوانده شد.
دیروز هم پس از 37 سال این ترمینال شاهد برنامهای دیگر بود. برنامهای که قرار بود در آن سالروز ورود تاریخی امام امت به کشور و آغاز دهه مبارک فجر گرامی داشته شود اما سخنان قابل تامل آقای هاشمی رفسنجانی، سمت و سوی مراسم را به جای دیگری برد.
هاشمی رفسنجانی سخنان خود را با حمله به شورای نگهبان آغاز کرد و در پوشش دفاع از سید حسن خمینی گفت: صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمیکنید؛ شما صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما اجازه داد که یکجا بنشینید و داوری کنید؟ برای مجلس و دولت و جاهای دیگر و اختیارات را در دست بگیرید؟ چه کسی اجازه داد که اسلحه برای شما باشد و تریبونها برای شما باشد؟ چه کسی اجازه داد که تریبونهای نماز برای شما باشد و صداوسیما برای شما باشد؟ چه کسی به شما اینها را داد؟ اگر امام خمینی و نهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود هیچکدام از اینها نبودند. زمانی که باید همه به هم تبریک بگوییم هدیه بدی به بیت امام دادید. همه باید به امام(ره) و بیت ایشان خود را بدهکار حساب کنیم، بدهکارها هدیه خوبی در مقدمه انتخابات به بیت امام ندادند. انشاءالله خداوند از تقصیرتان بگذرد و پشیمان شوید و عذرخواهی کنید!
فرار به جلو در بازی شکست خورده
اما چرا هاشمی با ادعای دفاع از بیت حضرت امام(ره) چنین بیپروا به شورای نگهبان حمله میکند؟ پاسخ را در جای دیگری باید جست. طبق اطلاعات موثق، عامل اصلی نامزدی سید حسن خمینی برای انتخابات مجلس خبرگان هاشمی بوده است. حتی یکی از نزدیکان سیدحسن هم که در انتخابات خبرگان ثبت نام کرد و صلاحیتش احراز نشد، با اصرار هاشمی وارد گود شد و تصمیمی در این زمینه نداشت.
خبرهای غیررسمی حاکی است تصمیم عدم شرکت سیدحسن در آزمون علمی خبرگان نیز چند شب پیش از آزمون در جلسهای محفلی و باز هم با نظر وی گرفته شد. تحلیلهای بعدی جریانات و افراد همسو با این طیف نیز موید این خبر است. از جمله صادق زیبا کلام در مصاحبهای گفت؛ «ایشان اساسا فردی سیاسی نیستند و اگرچه بعد از این جریانهای مستقل سیاسی بیشتر به ایشان رجوع میکنند اما ایشان سیاسی نیستند و بعید است یک روحانی سیاسی شوند. من معتقدم آقای سید حسن خمینی برای حضور در مجلس خبرگان توسط آقای هاشمی رفسنجانی ترغیب شد.یعنی اگر تصمیم صرفا بر عهده ایشان بود اساسا کاندیدا نمیشدند؛ اما حضور ایشان در مجلس خبرگان به نفع آقای هاشمی بود چون با حضور ایشان، آقای روحانی، علوی و چند نفر دیگر میتوانستند یک هسته اعتدالی در برابر هسته رادیکال مجلس خبرگان بوجود آورند.»
با این وصف سخنان دیروز آقای هاشمی در دفاع از بیت امام را باید تلاشی برای جبران یک پروژه شکست خورده دانست. پروژهای سیاسی و شخصی که متاسفانه بیت حضرت امام(ره) را ابزاری برای رسیدن به هدف میبیند.
پاسخ امام(ره) به هاشمی چیست؟
آقای هاشمی در سخنرانی دیروز خود به بهانه دفاع از بیت امام(ره)، میراث واقعی و خط امام(ره) را مورد هجمه و توهین قرار داد. بیانات متعدد حضرت امام درباره هجمه کنندگان به شورای نگهبان، پاسخ اظهارات امروز آقای هاشمی است.
امام(ره) 25 اردیبهشت سال 63 در این خصوص میفرمایند؛ «من به این آقایان هشدار میدهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد میشود و در آخر، رژیمی را ساقط مینماید. لازم است همه بطور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصىمان باشد احترام بگذاریم و به این جمهورى نوپا که مورد هجوم قدرتها و ابرقدرتهاست وفادار باشیم. در خاتمه باید بگویم که حضرات آقایان فقهای شورای نگهبان را با آشنایی و شناخت تعیین کردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم میدانم و امید آن دارم که این نحو امر تکرار نشود.»
و یا در جای دیگر میفرمایند؛ « اگربخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است، و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فیالارض باید قرار بگیرد.» (صحیفه امام ج14ص370)
بیانات امام راحل در مقاطع مختلف در دفاع از شورای نگهبان نشان میدهد، هجمه به این شورا از ابتدای انقلاب امری رایج بوده است و اگر کسی گمان کند این موضوع مربوط به چند سال اخیر است، اشتباه میکند. امام خمینی(ره) درباره اهانت به این نهاد و چرایی این قضیه میفرمایند؛ «از تحمل زحمات و رنجهای شما تشکر میکنم. شما توقع نداشته باشید که مورد اهانت واقع نشوید. همه میدانید تا کسی کاری انجام ندهد کسی به او توهین نمیکند.توهین برای کسانی است که میخواهند زنده باشند. هیچ کدام از ما نباید انتظار تعریف را داشته باشیم. باید به حکم خدا عمل کنیم و به این هم کاری نداشته باشیم که چه کسی از این کاری که برای خدا میکنیم خوشش میآید و یا چه کسی بدش میآید.» (صحیفه امام ج 17ص441)
حضرت امام در بیانات دیگری شایعه پراکنی و حمله به شورای نگهبان را کار کسانی میدانند که نظرات این شورا مطابق میل آنها نیست و در جای دیگری تاکید میکنند؛ «معلوم است آقایان با تعهدی که دارند تحت تاثیر هیچ جوی واقع نمیشوند. ان شاءالله موید باشند.»
چه کسی باید عذرخواهی کند؟!
آقای هاشمی در سخنان دیروز خود از اعضای شورای نگهبان میخواهند بخاطر عدم احراز صلاحیت علمی سید حسن خمینی توبه کرده و از بیت امام(ره) عذرخواهی کنند. نگاهی به برخی مواضع و اقدامات عملی آقای هاشمی رفسنجانی نشان میدهد آن که باید از روح بلند امام(ره) و بیت شریف ایشان عذرخواهی کند، کس دیگری است.
از فحاشی و هتاکی علیه امام
تا ورود به حلقه یاران هاشمی!
یکی از موارد آشکار و قابل تامل و البته تاسف در این قضیه، ماجرای عبدالحسین هراتی است. هراتی که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم وارد کشور شده بود، از سوی «سید طه هاشمی»، معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد به سمت سرپرست اداره کل اسناد و مدارک این دانشگاه –که هاشمی آن را میراث خود میداند- منصوب شد. دو ماه پس از حکم انتصاب هراتی، وی در دیدار هیئت ایتالیایی با هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیده میشود.
اما هراتی کیست و چه نظری نسبت به امام(ره) و انقلاب دارد؟ پیشاپیش بخاطر مرور تنها دو مورد از مواضع هتاکانه هراتی نسبت به امام(ره) و انقلاب، از روح بنیانگذار انقلاب و عاشقان حضرتش پوزش میطلبیم.
این عنصر ضد انقلاب در نامهای به فاطمه حقیقتجو یکی دیگر از عناصر فتنهگر ضمن اتهام زنی به مسئولان آن زمان نظام، پا را از این هم فراتر گذاشته و به امام خمینی (ره) و یادگار ایشان نیز توهین میکند: «آن روزها خیلیها میدانستند که هر چه تباهی و جنایت در این کشور اتفاق میافتد همه منویات آن پدر (حضرت امام خمینی) و آن پسر (حاج سید احمد آقا) است....دهه شصت، که دهه حاکمیت بلامنازع آن پدر و آن پسر بود را به جرأت باید تونل وحشت تاریخ معاصر ایران نامید...»
هراتی همچنین در بحبوحه فتنه 88 با نگارش نامهای در مورد نام بردن کروبی از امام(ره) به او میگوید: «تو را به خدا نه در زنده کردن او و نه در زنده کردن «امام» نکوشید که این«امام» زنده شدنی نیست بلکه افیون مرگی است که طرفداران خود را به محاق نیستی میکشد.»
نکته جالب آنکه هراتی افتخار خود را حمله به شورای نگهبان میداند و برای آنکه موسسه امنیتی استراتفور او را به مزدوری قبول کند، طی نامهای الکترونیک، رزومه خود را اینگونه شرح میدهد؛ من در «روزنامه ملت»، ستوننویس بودم. من، ستون سردبیر را می نگاشتم. یک روز، مقالهای را نوشتم و در آن، نقش «شورای نگهبان» را در ساختار اجرایی قدرت حاکمه توضیح داده و خاطرنشان ساختم که محورهای اصلی استبداد و دیکتاتوری؛ [ساختار حکومت] ناشی از همین شورا است و بدون این شورا، حتی «رهبر جمهوری اسلامی» از طریق نمایندگان ملت، قابل کنترل است.
پس از رسانهای شدن مواضع و سوابق این عنصر ضدانقلاب –که نخستین بار توسط کیهان انجام شد- و متعاقب آن دستگیری وی، علیزاده طباطبایی وکیل خانوادگی هاشمی رفسنجانی وکالت وی را بر عهده میگیرد و هراتی به بهانه بیماری و معالجه از کشور خارج شده و دوباره به آغوش بیگانه میخزد!
مورد عیسی سحرخیز
نمونه دیگر مورد عیسی سحر خیز است. زمستان سال 92 بود که جمعی از عناصر ضدانقلاب تحت عنوان «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» با هاشمی رفسنجانی دیدار کردند که اخبار منتشر شده آن به صورت کلی و بدون توجه به برخی جزییات آن در رسانهها انعکاس یافت و البته عکس دسته جمعی و خندان این جماعت با آقای هاشمی نیز منتشر شد. یکی از مهمانان این دیدار سحرخیز بود. وی که در دوره اصلاحات توسط عطا مهاجرانی به عنوان مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد و دفاع از همجنسبازان را نیز در کارنامه خود دارد، در مصاحبه با یکی از سایتهای ضدانقلاب میگوید: ««خیلی از اصلاحطلبان برخلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند.»
این تنها دو نمونه از افرادی هستند که به آقای هاشمی نزدیک میشوند و مواضعشان درباره حضرت امام(ره) روشن است. حال باید پرسید، چه کسی باید از امام و بیت امام(ره) عذرخواهی کند؟! شورای نگهبانی که با پافشاری بر قانون، تهمتها و فحاشیها و جفاها را به جان میخرد یا آنان که در فتنه 88 و در ماجرای اهانت به حضرت امام(ره) سکوت اختیار کردند و با فتنهگران همنوا و همصدا شدند؟
البته داستان بیت هاشمی – همسری که مردم را دعوت به آشوب میکند، دختری که از دوستی با منافقان مسرور است تا پسری غرق در مفاسد اقتصادی که با گردنکلفتی میگوید رای دادگاه را قبول ندارد- و ارتباطش با مواضع دیروز وی، خود داستان مفصل و عبرتآموز دیگری است که بماند برای فرصتی دیگر.
کیهان
پینوشت: برای بنده سوال است چطور کسانی که از جنبش گوجه سبز و بادمجان حمایت میکردند و این حمایت علنی و آشکار بود امروز اینقدر راحت دهان گشادشان را باز میکنند و هر چه دلشان میخواهد میگویند؟ سوال است کسانی که همیشه با کاسه زهر پشت درب بیت امام (ره) کشیک میکشیدند تا با هر ملاقات زهر به کام مبارک امام عزیزمان بریزند امروز اینقدر وقیحانه خاطره تعریف میکنند و به خیانتهای خودشان افتخار میکنند!؟ اکثر شما مخاطبان آن روزها را ندیدهاید و شاید به درستی نتوانید احساس من را درک کنید. اما اگر بنده را به عنوان برادر و مردی عدالت خواه و آرمانگرا میشناسید بپذیرید که از گروه حامیان گوجه سبز و بادمجان بسیار ضربه خوردهایم. ایشان آن دوره دل امام خمینی را به درد میآوردند و امروز هم به نام امام خمینی دل مهربان امام خامنهای را آزرده میکنند. مگر اینها نمیفهمند ولایتمداری یعنی چه؟ مگر برخی از ایشان روحانی نیستند!؟ چطور نمیتوانند این موضوع را درک کرده و به آن عمل کنند!؟ از جامعه روحانیت تقاضا دارم با برخی افراد که خودشان بهتر میدانند ایشان و نزدیکانشان چطور به اسلام و نظام و دیانت و مملکت ضربه زدهاند برخورد کرده و آنها را از جامعه روحانیت کنار بگذارند. صبر ما هم حدی دارد اینها هر روز یک بلبشوی درست میکنند.