زمان نه چندان دور، سواره نظام مظهر تحرک در جنگ ها بود
اما وقتی کار به باروت و تفگ بازی کشید، جنگ ها تبدیل به نمایشی کسل کننده
از نبردهای خونین سنگر به سنگر شدند. کمتر از یک قرن پیش، با ظهور تانک،
نقش مجدد سواره نظام احیا شد و نبردها بار دیگر متحرک شدند. داستان تانک و
اصولا خودروهای زرهی از اواسط سده نوزدهم همزمان با عصر طلایی ماشین های
بخار شروع شد. زمانی که هیچ کس حتی به فکرش هم نمی رسید که شاید روزی ماشین
های فلزی جای سنتی سواره نظام را پر کنند. اما رفته رفته تا شروع قرن
بیستم با پیشرفت صنایع و ظهور موتورهای احتراق داخلی این رویا هم به سوی
واقعیت قدم برداشت. ساخت نخستین تانک رزمی جهان، در حقیقت محصول اندیشه
سرهنگ ارنست سوینتون در اواسط جنگ جهانی اول بود که خودش می گفت ایده اولیه
اش را خیلی ساده هنگام رانندگی میان مزارع فرانسه با مشاهده تراکتورهایی
که مشغول برداشت محصول بوده اند پیدا کرده است. سوینتون به این منظور شاسی و
شنی تراکتور بنزینی را برداشت و آن را با صفحات فولادی به همراه مسلسل و
توپ ترکیب کرد. طرح حاصل چیزی شد که بعدها به نام تانک های مارک 1 وارد
میدان شدند. در زمان ساخت اولین نمونه ها تا هنگامی که ماشین های جنگی جدید
به صورت پنهانی زیر پارچه های کتانی، از انگلیس به فرانسه برده می شدند،
برای پنهان ماندن برنامه از دید جاسوس های کنجکاو آلمانی، به کارگران گفته
شده بود در حال ساخت و انتقال تانکرهای سیار آب هستند و نام تانک هم تقریبا
از همین جا پیدا شد. پس از انگلیسی ها، آلمان ها هم طرح نه چندان مشابهی
برای یک تانک غول پیکر فولادی را پیاده کردند که از همان ابتدای کار مشخص
بود چیز دندانگیری نیست، برای همین هم تولید آن تنها به 12 نمونه محدود شد و
جالب اینکه این دو تانک در تاریخ 24 آوریل 1918 برای اولین بار رو در رو
شدند که پیروز میدان، نمونه انعطاف پذیرتر انگلیسی بود اما در نهایت هر دو
مدل گذشته از ارزش تاکتیکی شان، بیشتر از منفعت، شر اضافی برای نیروها در
خطوط مقدم بودند؛ چرا که یکسره باید لاشه تانک های خراب یا گیرافتاده در
چاله و چوله های میادین فرانسه را بیرون می کشیدند و از طرفی هم عمده تانک
های این زمان به زحمت سرعتی بیش از هفت کیلومتر داشتند و تازه برد بیشترشان
محدود به 10 تا 15 کیلومتر می شد.
اما اولین تانک زرهی با آن شکل و شمایل آشنای مدرن امروزی را شرکت فرانسوی
رنو با کمی فاصله از مارک 1 انگلیسی با نام اف تی 17 طراحی کرد.
خودروی زره پوشی که برای اولین بار برجکی با گردش 360 درجه داشت و موتورش
هم مانند تانک های امروزی پشت زره پوش جای می گرفت و به این ترتیب این
ترکیب طراحی تبدیل به مدل استاندارد ظاهری تانک در سراسر جهان شد.
پس از جنگ جهانی، تئوری استفاده تمام عیار از ستون های بزرگ زرهی که حالا
تانک خوانده می شدند به ابتکار ژنرال جان اف سی فولر و بعدها لیندال هارت
شکل گرفت و به مرور تا شروع جنگ جهانی دوم تکامل پیدا کرد و به لطف تراوشات
فکری افسرهایی مثل پاتون و هانس گودریان، به کمال رسید.
شکوفایی
همین طور به لطف خلاقیت ساده آلمانی ها یعنی اضافه کردن رادیو به بخش لازمی از تانک ها، یگان های زرهی به سادگی توانستند در عملیاتی سریع و هماهنگ از پس لشکرهای بزرگ تر و حتی پیشرفته تر بربیایند.
تکنیکی که بعدها به نبردهای برق آسا شهرت پیدا کرد و در سال های اول جنگ جهانی، اروپا را به هم ریخت و فرانسه را به زانو درآورد.
اما در آن سال ها که می شود از آن به عنوان ایام شکوفایی زرهی یاد کرد تقریبا هر کدام از کشورهای درگیر جنگ، فلسفه و دکترین متفاوتی در باب ساخت تانک برای خودش داشت که هر کدام به شکلی خاص در ظاهر کنونی تانک که پس از جنگ جهانی پیدایش شد نقش موثری بازی می کند.
مثلا ایده استفاده از تانک به عنوان واحدهای تهاجم سریع که ابتدا توسط آلمانی ها و سپس آمریکایی ها پیاده شد منجر به خلق نسل قوی تری از موتورها، سیستم های تعلیق و تجهیزات ارتباط رادیویی شد که به تانک ها برد و سرعت بیشتری برای عملیات می بخشید یا انگلیسی ها بیشتر معتقد به استفاده از گروه های تانک در نقشی مشابه سواره نظام برای شکافتن مواضع دشمن بودند که به پیشرفت تاکتیک های موثر زرهی منتهی شد یا شوروی که از دهه 30 قرن بیستم به بعد بحث تقسیم بندی تانک ها در چهارچوب نیاز نیروهای پیاده یا شرایط و آب و هوای درگیری را به میان کشید. ایده ای که تانک های موفقی مثل تی 34 و پس از جنگ جهانی خانواده زره پوش های تی 55 تا تی 72 محصول این نگرش بودند.
در آلمان، هانس گودریان افسر کارکشته یگان های زرهی، به شدت اعتقاد داشت هرجا تانک ها هستند خط مقدم هم همان جاست. حق هم تقریبا با او بود البته زمانی که پای یگان های سریع آلمانی به شوروی رسید این مفهوم تغییر کرد. سرمای سیبری بازوان فولادی هیتلر را شکست و از اینجا به بعد نقش تانک های سبک با تانک های سنگین و فوق سنگین برای دفاع جابه جا شد. نسل جدید از تانک ها با زره های فوق سنگین و توپ های ضدتانک همانند تایگر برای مقابله با تانک های سبک تکامل پیدا کرد. ایده ای که در میدان عمل حداقل در جبهه های اروپا کارآمد بود اما هزینه تما شده بالاتر و پیچیدگی بیش از حد این نسل تانک ها در کنار تعداد اندکشان در برابر تعداد بیشتر تانک های ساده و ارزان متفقین همانند شرمن نتوانست آن طور که باید خودش را اثبات کند. از سوی دیگر هم در پایان جنگ دیگر مشخص بود سرعت تکامل سلاح ها عموما از توانایی حفاظتی زره ها پیشی می گیرد و همین موضوع ارزش تانک های سنگین را کم می کرد.
نسل جدید
پس از جنگ جهانی برای مدتی سایه تکامل سلاح هسته ای پیشرفت در بسیاری از صنایع نظامی از جمله تجهیزات زرهی را با رکود مواجه کرد تا آنکه با شدت گرفتن جنگ سرد، توپ را مجددا به گردش درآورد، در حالی که این بار بیشتر در میدان سرخ شوروی می چرخید.
هرچند دیگر خبری از آهنگ تولید چند ده هزارتایی تانک ها نبود اما شوروی برخلاف بلوک غرب دست به ساخت کلکسیونی از تانک های ارزان اما کارآمد زد که میدان عمل بسیار قابل قبولی داشتند و سایه ترس تاثیرگذارشان برای سال ها، غرب را در وحشت جنگ جهانی سوم منجمد کرده بود.
در این سال ها تغییرات اصلی در طرح تانک ها شامل طراحی ظاهری اریب، سیستم های کنترل آتش دقیق، سیستم فنربندی و زره های سبک تر به همراه سلاح اصلی با کالیبر بالاتر و سرعت و دقت بیشتر با مهمات ضد زره کارآمد به شمار می آمد.
در عین حال با اتمام جنگ، تولید تانک های سنگین هم به بایگانی تاریخ پیوست. به جای آنها تانک های میان وزن و متوسط سابق رفته رفته سنگین و بزرگ تر شدند تا در نهایت استاندارد تانک های جهانی یا تانک های اصلی میدان نبرد (MBT) به عنوان جانشین تمامی دسته بندی های قدیمی ظهور پیدا کرد و نفربرهای زرهی رزمی هم جای تانک های سبک را گرفتند.
تانک هایی مانند ام 60 و کلا خانواده پاتون آمریکایی، سنچرین و چیفتن انگلیسی در برابر تی 55 و تی 60 روسی محصول اصلی این تغییرات به شمار می رفت. زره پوش ها در این دوران رفته رفته به سیستم های هدف یابی لیزری، برجک های بزرگ تر و زره های پوششی جدید برای مقابله با تسلیحات ضدتانک و گلوله گذاری خودکار مجهز می شدند.
از دهه 80 به بعد هم پیشرفت های زیادی، پیدایش نسل جدیدی از تانک های مدرن را به همراه داشت؛ پیشرفت هایی مثل تکامل زره های کامپوزیتی به همراه پوشش های زرهی واکنشی مدرن در تانک هایی مثل آبرامز و چلنجر که خطر راکت های ضد تانک سبکی مانند آرپی جی را تقریبا از بین می برد، تجهیز تانک ها به قبضه های جدید الکترومغناطیسی یا ریلی با توانایی شلیک گلوله و موشک های هدایت شونده با سرعت بیش از 10هزار متر در ثانیه و تکامل گلوله های جدید از نمونه های خرج دار قدیمی تا گلوله های با شتاب زیاد و انرژی جنبشی ساخته شده از موادی بسیار سخت برای نفوذ در تقریبا هر نوع زرهی با هر ضخامتی مجهز به سیستم های شناسایی میکروالکترونیکی. البته با وجود همه این پیشرفت ها با این حال طرح پایه تانک از زمان اولین پیدایش تغییر چندانی پیدا نکرده است.
همچنان تامین نیرو برای این زره پوش های سنگین یکی از مهم ترین معضلات به شمار می رود و از سوی دیگر با توجه به بده بستان های طراحی میان پارامترهای کلیدی خودروهای سنگین، سخت می شود درباره آینده صحبت کرد. تکامل اولین نسل تانک های روبوتیک یا به صورت دقیق تر خودروهای بدون سرنشین رزمی (UGV) که در آینده بیشتر در موردشان صحبت خواهیم کرد نویدبخش تغییرات گسترده در آینده تجهیزات زرهی شاید نه با آن ظاهر ترسناک سابق اما با همان مرگباری خواهد بود.
منبع: نشریه دانستنیها شماره36
- ۸۱۷ بار مطالعه شده است