دگر باره لباس رزم می‌پوشم

رهبرم؛ امروز دوباره لباس رزم می‌پوشم و با افتخار سرباز تو خواهم بود. سوگند خدای را که در گور آرام نخواهم گرفت مگر انتقام اهل بیت مولایم حسین علیه السلام را از فرزندان ابوسفیان گرفته باشم. رهبرم، سید من؛ امروز اگر چه جوانی بیست سال پیش را ندارم. اما تجربه و دانش یک عمر را دارم. شاید نتوانم دشت‌ها و کوه‌ها را با کوله پشتی و تجهیزات به سرعت در نوردم. اما پیوسته، اگر چه کمی آهسته خواهم رفت. میثم توام سید علی، فدایی‌ توام آقای من. مبادا گمان کنی فدایی نداری. من میلیون‌ها ایرانی شیعه‌ام که اگر لب‌تر کنی، فقط اشاره‌ای کنی جانمان را فدای تو و آرمان تو خواهیم کرد.
امروز در مکتب صیاد دلها درس ولایت‌مداری و ایستادگی آموخته‌ام و بیش از صدها جوان آن روزگار میل به خدمت و شوق شهادت و مقاومت دارم. این به مثابه ایمان من است آقای من؛ تا آخرین تپش قلب عاشق و محزونم برای تو خواهم جنگید و سینه دشمنانت هدف گلوله‌های خشمم قرار خواهند گرفت. رهبر من؛ به نام تو و به عشق جدت حسین علیه السلام، آماده‌ی پوشیدن دوباره لباس رزم هستم. فقط لب تر کن رهبرم.. فقط امر کن تا با عشق و غرور و سربلندی به مصاف دشمنانت بروم.
امضاء: کهنه سرباز سید علی خامنه‌ای