حضرت ایوب (علیه السلام) پیامبری است که نام او با کلمه ی «صبر» قرین است. نام آن حضرت در قرآن کریم 4 بار، در انجیل برنابا 1 بار و در کتاب ایوب نبی (علیه السلام) به دفعات آمده است.(1) در مجموعه کتب عهد عتیق، کتابی به نام کتاب ایوب هست که در اولین فقره ی آن چنین آمده است:
«در زمین عُوْص مردی ایوب نام بود و آن مرد، کامل و راست و خدا ترس و اجتناب کننده از بدی ها بود».(2) مسافران و زائرانی که امروزه با قطار با دمشق - مدینه سفر می کنند، در صحرای شمالی عربستان در ایستگاهی به نام تَبوک در جنوب شرقی خلیج عقبه توقف می کنند. این مکان، همان سرزمین کهن عوص است و در گذشته مسکن قوم اِدومیان و موطن حضرت ایوب (علیه السلام) بوده است. در انجیل برنابا به نقل از حضرت عیسی (علیه السلام) آمده است: «به من بگویید آیا ایوب در غیر سرزمین عوص ساکن شد و در میان بت پرستان؟» در کتاب ایوب (علیه السلام) به سه پیامبر دیگر که از آن ها به «دوستان ایوب» تعبیر شده به نام های «اِلیفار تیمانی» و «بِلداد شوحانی» و «صوفِر نَعمانی» اشاره گردیده است. منطقه ی تیما (موطن اِلیفاز تیمانی) امروزه به نام «تَلُّ الحِمسی» شناخته می شود که از تَبوک به سوی جاده ی مَعان در عَقَبه امتداد دارد و ناحیه ی شوح (موطن بِلداد شوحانی) نیز در همان حوالی است و موطن صوفِر نَعمانی نیز همان حِبال نِعمان می باشد که در 60 کیلومتری شرق تبوک واقع است.(3) پس موطن حضرت ایوب (علیه السلام) به احتمال در شمال غربی عربستان و شرق دریای سرخ بوده است؛ در مکانی که به واسطه ی جنگ تَبوک در صدر اسلام شهرت یافته و امروزه ناحیه ای خشک و داغ است. عصر زندگی حضرت ایوب نبی (علیه السلام)، نیمه ی اول هزاره ی دوم پیش از میلاد تخمین زده شده که به «دوران شیوخ» مشهور است و با این محاسبه، ایوب (علیه السلام) معاصر ابراهیم (علیه السلام) یا اسحاق (علیه السلام) یا یعقوب (علیه السلام) بوده است.(4)
حضرت ایوب (علیه السلام) مردی محتشم و صاحب فرزندان برومند و ثروتی فراوان و همیشه شاکر و سپاسگزار نعمت ها و موهبت های پروردگار متعال بود، پس خداوند حکیم او را به امتحانی سخت آزمود. در فاصله ی زمانی کوتاهی، فرزندانش مُردند و احشام و گلّه های او تلف شدند و ایوب نبی (علیه السلام) به بیماری پوستی وخیمی مبتلا گشت، به گونه ای که مردم از او گریزان شدند و پس از مدتی همسرش نیز از او دوری کرد، اما ایوب (علیه السلام) همچنان شکیبا بود از درگاه الهی، رحمت و عنایت می خواست (5) و می گفت: «... خداوند [نعمت] داد و خداوند هم گرفت، اسم خداوند مبارک بادا».(6) چون ایوب (علیه السلام) سربلند بیرون آمد، بیماری اش شفا یافت و دارایی و خانواده اش به او بازگردانده شد.(7) قرآن کریم می فرماید: «... ما او را شکیبا یافتیم، چه بنده ی خوبی که بسیار بازگشت کننده [به سوی خدا] بود».
درباره ی مدفن حضرت ایوب (علیه السلام) اختلاف است و قبور متعددی به آن حضرت نسبت داده شده، اما مشهورترین بقعه ی منسوب به ایشان، در 10 کیلومتری جنوب شهر حلّه در کشور عراق قرار دارد. این منطقه که به نام «الرّانْجِیَّه» شناخته می شود، در حاشیه ی جاده ی اصلی حلّه به کوفه واقع است. به محق ورود به محدوده ی حرم، این جمله که به خط نستعلیق بر بالای ایوان نوشته شده، جلب توجه می کند: «مَرقَدُ صابِرِ نَّبیّ الله اَیوب علیه السَّلام»
عمارت آجری حرم حضرت ایوب (علیه السلام) قدمت چندانی ندارد و نوساز است. گنبدی خشتی و گچ اندود به رنگ سبز و بدون تزئینات معماری بر فراز آن قرار گرفته و دو گلدسته ی کوچک در دو طرف آن ساخته شده است. پس از درب ورودی، فضای مسقفی است با پلان مستطیل شکل که زوّار برای نماز و دعا و خواندن زیارت نامه از آن جا استفاده می کنند. در مقابل درب ورودی، روضه ی مبارکه ی حضرت ایوب (علیه السلام) قرار دارد که اتاقی کوچک است. در سمت راست درب ورودی اتاق آرامگاه، زیارت نامه آن حضرت بر دیوار نصب گردیده که زوّار قبل از ورود، در آن جا توقف و آن را قرائت می کنند. در داخل روضه مبارکه، صندوقی به ارتفاع تقریبی یک متر بر روی مزار حضرت ایوب (علیه السلام) قرار گرفته است. به تازگی قسمت ورودی حرم توسعه داده شده و نمای بیرونی را با سنگ های سفید رنگ زینت داده اند و برای رفاه زوار، دستگاه های خنک کننده و روشنایی مناسب ایجاد گردیده است.
اما عجیب آن است که مزار دیگری منسوب به حضرت ایوب نبی (علیه السلام) در کشور عمّان قرار دارد. این بقعه در 7 کیلومتری شمال غربی بندر سَلاله و در کنار جاده ی سلاله به «عِین جَرْزیز»، بر بلندای کوه «اِتّین» واقع شده و شامل اتاق آرامگاه و مسجدی بسیار زیباست که اخیراً به مجموعه افزوده شده است. ساختمان آرامگاه، پلاکی مستطیل شکل با ابعاد 4×8 متر دارد و گنبدی زرد رنگ بر فراز آن ساخته شده است. در زیر گنبد، قبری خاکی به ارتفاع 20 سانتی متر وجود دارد و بر روی آن پارچه ای منقوش به «ذکر شهادتین» گسترده شده است. چند تابلو با مضامین قرآنی بر دیوار آرامگاه نصب گردیده است، ولی هیچ گونه لوح یا علامتی بر روی قبر دیده نمی شود.
در کنار این مجموعه، سه اقامتگاه مدرن و سالن غذاخوری برای رفاه حال مسافران - که تعداد قابل توجهی از آن ها خارجی هستند - ساخته شده است. گردانندگانِ این زیارتگاه، مسلمانان هستند، اما از آن جهت که در مجموعه کتاب مقدس، کتابی به نام کتاب ایوب هست؛ یهودیان و مسیحیان نیز همانند مسلمانان به قبور منسوب به حضرت ایوب (علیه السلام) توجه دارند. مزار دیگری نیز در منطقه ی آسیای مرکزی وجود دارد که منسوب به حضرت ایوب نبی (علیه السلام) است. این مکان در شهر بخارا در جنوب کشور ازبکستان قرار دارد و احتمالاً از ابداعات دوره ی تیموری است. تیمور لنگ به سبب علاقه ی فراوانی که به موطن خود - سمرقند و بخارا - داشت، از هیچ کوششی برای رونق و آبادانی این دو شهر دریغ نمی کرد و جعل مزاری به نام حضرت ایوب نبی (علیه السلام) و مزار دیگری به نام حضرت دانیال نبی (علیه السلام) در این نواحی، از نتایج همین افکار نابخردانه است.
عمارت مزار منسوب به حضرت ایوب نبی (علیه السلام) در بخارا، به سبک معماری خاص آسیای میانه و از خشت پخته و بدون کاشی ساخته شده و شامل سه گنبد کوتاه، در کنار یک گنبد بلندتر است. در داخل بنا، قبری با نمای آجری به ارتفاع 1/30 متر وجود دارد و روی آن با پارچه های اُزبکی پوشانده شده است. این مزار، فاقد سنگ قبر یا نشانه ای مبنی بر انتساب آن به حضرت ایوب نبی (علیه السلام) می باشد. در سمت قبله، محرابی با تزئینات و مُقَرنَس های گچی ساخته شده است و پنجره ای خشتی و مَشَبَّک، روشنایی بقعه را تأمین می کند.
وجود چنین مقبره ای برای حضرت ایوب (علیه السلام) در بخارا، دور از ذهن و فاقد هرگونه توجیه تاریخی است، چرا که بر اساس شواهد موجود، حضرت ایوب (علیه السلام) در سرزمین عوص واقع در شمال غربی عربستان می زیسته است و خبری مبنی بر مهاجرت یا سفر آن حضرت به سمت سرزمین های شرقی در دست نیست. به همین دلیل، مزار منسوب به آن حضرت واقع در جنوب شهر حلّه در عراق بیشتر مورد توجه قرار می گیرد؛ چرا که به لحاظ فاصله ی مکانی به موطن حضرت ایوب (علیه السلام) نزدیک تر است.
مزار منسوب به حضرت ایوب (علیه السلام) در بندر سَلالَه واقع در جنوب عمّان نیز قابل تأیید نیست و هیچ گونه پیشینه ی تاریخی برای آن یافت نمی شود. با وجود این، عمّانی ها از آن مکان به عنوان یک مکان سیاحتی - زیارتی و عاملی برای جلب گردشگران خارجی به خوبی بهره می برند. در روستای گرماب از توابع شهرستان بجنورد نیز مقام و مقبره ای منسوب به حضرت ایوب (علیه السلام) وجود دارد و به تازگی بر فراز آن ساختمانی احداث کرده اند. با فاصله ی کمی از این مقام، چشمه های آب گرم که دارای خواص طبی و معالج امراض پوستی است، بر زمین جاری است. اهالی بومی این روستا، خواص درمانی این چشمه آب گرم را مربوط به واقعه ی شفای حضرت ایوب نبی (علیه السلام) می دانند، اما این فرضیه قابل قبول نیست، چرا که چشمه های معدنی آب گرم با خواص مشابه در بسیاری از نقاط ایران از جمله فردوس و فریمان و برخی شهرهای دیگر وجود دارد.
پی نوشت ها :
1. انبیاء/82؛ ص/40؛ نساء/163؛ انعام/184؛ انجیل برنابا 1/8؛ کتاب ایوب 1/1، 5، 8؛ 3/2، 7.
2. کتاب ایوب (علیه السلام)، 1/1.
3. ژان استینمن، رنج ایوب، ترجمه خسرو رضایی، 22.
4. همان.
5. انبیاء/83.
6. کتاب ایوب، 21/1.
7. ص/44؛ انبیاء/84.
جریر طبری میگوید: ایوب علیه السلام هنگام مرگ نود وسه سال داشته و بعضی گویند که عمر بیشتر نمودند. ابن عباس رضیاللهعنه میگوید: بدین خاطر او را ایوب نامیده اند که همیشه به سوی خدا روی میآورد (ایاب به معنای رویآور است و ایوب صیغه مبالغه است یعنی بسیاری رویآور به خدا).
ایوب (علیه السلام) بسیار با تقوا، پرهیزگار و با فقرا و نیازمندان بسیار مهربان بود. او سرپرستی یتیمان و بیوهزنان را به عهده میگرفت ومهمان را بسیار احترام میکرد. ایشان قوم خود را از عبادت بتها بر حذر داشته و آنها را به عبادت الله واحد و لاشریک دعوت مینمود. علمای تفسیر و تاریخ میگویند: ایوب (علیه السلام) دارای ثروت ومال فراوان از هر صنف ونوع بود؛ از زمینها و احشام گرفته تا فرزندان وباغهای زیاد و فراوان؛ ولی تمام ثروت و افراد خانوادهی خود را از دست داد و خودش نیز به مریضی دچار شد. با وجود آن هم، ذکر خداوند (جل جلا له) را کرده ودر مقابل مشکلات صبر وشکیبایی را پیشه کرد.
ایوب (علیه السلام) همه چیز را از دست داد از صحت گرفته تا مال و اعضای خانواده اش جز همسرش که زن وفادار و همیشه خدمتکار شوهرش بود. همسرش که به خاطر حسن رفتار و معاشرت خوب شوهرش کاملاً به او وفادار وخود را ملزم به رعایت حقوق او میدانست.
همسرش کارهای او را انجام داده نیازها و خواسته هایش را برآورده میکرد. حتا او ناچارشد برای مردم کار کند تا بتواند نفقه برای خود و شوهرش پیدا کند. همچنان که مشکلات و سختیها از سبب از دست دادن مال و فرزندان وخراب شدن صحت ایوب (علیهالسلام) زیاد میشد در مقابل صبر و رضایت، حمد وثناء ایوب (علیه السلام) نیز افزون میشد.
مؤرخین درباره ایوب (علیه السلام) افسانههای فراوانی نقل کرده اند که ریشه و ماده آنها را از سفر ایوب (علیه السلام) (در تورات) وتفسیر یهود از تورات به نام (هجاده) گرفته اند. علمای مورد اعتماد و بزرگان اسلام آنها را مورد تایید قرار نداده اند. چرا که تحریفات فراوان در آنها به عمل آمده و چیزهای فراوانی از نزد خودشان وبر خلاف واقعیت به آنها افزوده شده است.
بعضی از مفسرین قرآن از تعیین نوع بلای که به ایوب (علیهالسلام) داده شده است، انتقاد کرده اند: استاد احمد مصطفی مراعی در تفسیرخود چنین میگوید: در آنچه روایت شده دربارهی مقدار ونوع بیماری شدید وفروانی که ایوب (علیهالسلام) بدان مبتلا شده به نحوی که مورد تنفر دیگران قرار گیرد، همه مردم از او دوری نمایند، او را در خارج شهر بگذارند، جز همسرش کسی به او نزدیک نشود و تنها همسرش به تهیه نان و آب و احتیاجات او همت گمارد… تمام این روایات افسانهها و اسرائیلیاتی است که لازم است به دروغ و نادرست بودن آنها اعتقاد و باور داشت. چرا که هیچیک از این روایات دروغین با سند و مدرک درست تائید نشده و نخواهد شد. از سوی از شرایط نبوت اینست که نباید شخص نبی و پیامبر، مبتلا به بیماری و نقص جسمی چنانی باشد که مورد تنفر دیگران قرار گیرد. زیرا نمی تواند با مردم رابطه پیدا کند و رسالت آسمانی و احکام الهی را به مردم ابلاغ کند.
اما قرآن کریم با صراحت میفرماید که ایوب (علیه السلام) به یک نوع بیماری مبتلا گردید، وقتی که به مقام دعا و تمنا در پیشگاه پروردگار بر آمد، خداوند (جل جلا له) دعای او را استجابت کرد و بیماری او را شفا بخشید، مال و دارایی و افراد خانوادهی دو چند به او اعطا کرد.
الله (جل جلا له) در قرآنکریم درمورد ایوب (علیه السلام) میفرماید: «خاطر نشان ساز بندهی ما ایوب را بدانگاه که پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت: شیطان مرا دچار رنج و درد کرده است و به او گفتیم، پای خود را به زمین بکوب (وقتی که پا بر زمین کوبید چشمه ای جوشید) گفتیم که این آبی است هم برای شستشو وهم برای نوشیدن (مشکلات او را بر طرف ساختیم و اموال و) اولاد دو چند بدو بخشیدیم. این امر به محض رحمت ماست و تذکری است برای خردمندان (بدو گفتیم) بستهای (از ساقهی گندم یا ریحان) را بگیر (وهمسرت را) با آن بزن سوگند خود را مشکن. ما ایوب را شکیبا یافتیم و بنده خوبی بود». (ص:۴۴-۴۱)
منظور از دچار شدن ایوب (علیه السلام) به عذاب و ناراحتی در اثر مس شیطان که در آیه بدان اشاره شده این بود که شیطان او را به خطرناکی وبسیار مهمبودن بیماریاش وسوسه میکرد، تا او را از رحمت خدا نا امید کند و به ترس و وحشت دچار سازد.
در چنین حالت از شر وسوسه شیطان به الله (جل جلا له) پناه برد و با عاجزی از او خواست تا او را از این دام شیطان نجات دهد، بلای که بر او نازل شده را دفع نماید، یا توفیق به او عطا کند تا با صبرجمیل، وسوسههای شیطان را از خود دور نماید.
برای اینکه ایوب (علیه السلام) صحت یاب شود خداوند (جل جلا له) به او دستور داد تا پایش را به زمین بکوبد و در آبی که از آن بیرون میآید غسل کند و از آن بنوشد، در نتیجهی انجام آن، ایوب (علیهالسلام) صحتیاب شد.
مراغی در تفسیر خود چنین مینویسد: «بیماری ایوب علیهالسلام از نوع بیماریهای پوستی بوده است، مانند (اگزما) یا (خارش) و امثال آنها که بدن انسان را بسیار اذیت میکند؛ ولی کشنده نیست و همچنین اشاره دارد که آن آب از نوع آبهای معدنی بوده که برای مداوای این نوع بیماریها بسیار مفید و قابل نوشیدن میباشد.
هنگامیکه ایوب (علیهالسلام) سخت مریض و ناراحت بود، همسرش به دنبال کار رفته بود و ناوقت کرد، ایوب (علیهالسلام) در اثر ناراحتی قسم خورد که صد تازیانه به او خواهد زد. وقتی که بهبود یافت به خاطر اینکه زنش بسیار عفیف و خدمتگذار بود، خداوند سوگند ایوب (علیهالسلام) را به آسانترین وجه برای ایوب (علیهالسلام) و همسرش حلال نمود. به ایوب (علیهالسلام) دستور داد که به یک دسته صدتایی از ریحان همسرش را بزند تا سوگندش حلال شود. این هم یکی از گشایشهای است که خداوند(جلجلاله) برای متقیان و صابران به وجود میآورد.