حضرت داوود علیه السلام از جمله پیامبران قوم بنیاسرائیل میباشد. واژه داوود که در زبان عبری “داوید” تلفظ میشود، به معنای “محبوب” میباشد. حضرت داوود (علیه السلام) از ذریه اسحاق (علیه السلام) فرزند ابراهیم (علیه السلام) و همعصر با “شموئیل” میباشد و از جمله انبیایی است که دارای حکومت و منصب قضاوت بوده و زبان پرندگان را میدانسته است. حضرت داوود (علیه السلام) در سرزمینی بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نوادههای حضرت یعقوب است و بنا به روایتی به نُه واسطه به یکی از فرزندان حضرت یعقوب میرسد، پدرش “ایشا” ویا “یسی” نام داشت.
حضرت داوود (علیه السلام) در فاصله سالهای ۹۷۰-۱۰۳۳ قبل از میلاد مسیح میزیسته است.
منسوب به حضرت داوود «البته، کلی پدر سوخته بازی پای این تصویر است. چون حضرت عیسی را از تبار حضرت داوود میدانند از قبل تصمیم دارند برایش دربار بسازند و فساد به آن ببرند؛ همانطور که با این پیامبر بزرگ خدا چنین کردند» لعنت بر یهود که از سگ نجستر است. خوب ندارند. بالکل نجس هستند بیشرفها
طالوت و داوود علیه السلام
بعد از وفات حضرت موسی (علیه السلام) “یوشع پسر نون” جانشین او گردید.
یوشع بنیاسرائیلیها را روانه خاک فلسطین کرد. و اولین شهری را که تصرف
کردند “اریحا” یا “اورشلیم” بود. چنانکه الله متعال در سوره بقره
میفرماید: [وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَـٰذِهِ الْقَرْیَهَ فَکلُوا
مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا
حِطَّهٌ نَّغْفِرْ لَکمْ خَطَایَاکمْ ۚ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿۵٨﴾
فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ
فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا
کانُوا یَفْسُقُونَ] (بقره: ۵۸-۵۹)
ترجمه: {و [نیز به یادآرید] هنگامى را که گفتیم: «بدین شهر درآیید، و از
[نعمتهاى] آن، هر گونه خواستید، فراوان بخورید، و سجدهکنان از در [بزرگ]
درآیید؛ و بگویید: [خداوندا،] گناهان ما را بریز. تا خطاهاى شما را
ببخشاییم، و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود.» اما کسانى که ستم کرده
بودند، [آن سخن را] به سخن دیگرى -غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود-
تبدیل کردند. و ما [نیز] بر آنان که ستم کردند، به سزاى اینکه نافرمانى
پیشه کرده بودند، عذابى از آسمان فرو فرستادیم.}
بعد از وفات حضرت یوشع (علیه السلام) مدت ۳۵۶ سال قوم بنیاسرائیل پادشاهی نداشتند ولی چند نفر از خودشان را به عنوان سرپرست انتخاب کردند؛ ولی فلسطینیها، عمالقه و آرامیها، آنها را مورد ستم قرار میدادند، حتی در یکی از جنگها بنیاسرائیلیها شکست خوردند و دارایی و فرزندانشان اسیر شدند. تابوتی که تورات در آن بود نام آن تابوت (صندوق) “عهد” بود بنیاسرائیل طبق معمول آن را به جهت تیمن (تبرک جستن) و برکت، در هر جنگی با خود حمل میکردند. اتفاقاً در جنگی آن را از دست دادند و بهدست دشمن افتاد و یهودیها در این مورد بسیار ناراحت شدند.
در سال ۱۰۴۰ قبل از میلاد عیسی (علیه السلام)، معتمدان بنیاسرائیل پیش
“صموئیل” که یک پیغمبر بود رفتند و گفتند: “پادشاهی را برای ما انتخاب کن
تا اینکه از او اطاعت کنیم و در زمان جنگ از فرمان او پیروی کنیم. چنانکه
قرآن میفرماید: [أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن
بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا
نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِن کُتِبَ
عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا
نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا
وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا
قَلِیلًا مِّنْهُمْ ۗ وَاللَّـهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ] (بقره: ۲۴۶)
ترجمه: {آیا از [حال] سران بنى اسرائیل پس از موسى خبر نیافتى آنگاه که به
پیامبرى از خود گفتند: «پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم»،
[آن پیامبر] گفت: «اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد، چه بسا پیکار نکنید.»
گفتند: «چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از [نزد]
فرزندانمان بیرون رانده شدهایم.» پس هنگامى که جنگ بر آنان مقرر شد، جز
شمارى اندک از آنان، [همگى] پشت کردند، و خداوند به [حال] ستمکاران
داناست.}
پیغمبرشان به آنان گفت: “خداوند طالوت را برای زمامداری شما روانه کرده است.”
بزرگان قوم گفتند: “چگونه او بر ما حکومت داشته باشد با اینکه ما از او برای زمامداری سزاوارتریم و او که مال و دارایی زیادی ندارد.”
پیغمبرشان گفت: “خدا او را بر شما برگزیده است و به او دانش و قدرت زیادی داده است و خداوند ملک خود را به هر کس که بخواهد میبخشد و احسان، تصرف و قدرت فراخ و آگاه، از لیاقت افراد برای منصبها است” سپس به آنان گفت: “نشانه حکومت او این است که صندوق “عهد” بهسوی شما خواهد آمد همان صندوق عهدی که سبب دلگرمی و آرامش از سوی پروردگارتان است و یادگاریهای خاندان موسی و هارون در آن است و فرشتگان آن را حمل میکنند. در این کار بیگمان نشانهای برای شما است اگر مؤمن هستید.”
طالوت لشکریانش را آزمایش مینماید
هنگامی که طالوت به فرماندهی لشکر بنیاسرائیل منصوب شد قوم خود را به جهاد در راه خداوند فراخواند و آنان را به جنگ با دشمنانی که آنها را به ذلت کشانیده بودند، دعوت نمود. سرانجام در زیر پرچم او لشکر بزرگی جمع شد. لشکر را برای جنگ با فلسطینیهایی که تحت رهبری جالوت بودند، به حرکت درآورد.
طالوت لشکریان خود را به حرکت درآورد و آنان را از دیار و وطن خود دور ساخت و صبحگاهان به لشکر دشمن نزدیک شدند. طالوت خواست اراده و عزم لشکریانش را بر جنگ امتحان کند تا بر میزان شکیبایی و فرمانبرداری آنان از خود آگاهی یابد. در حالی که بسیار خسته و به شدت تشنه بودند به آنان گفت: ” شما اکنون از رودی عبور میکنید، خداوند این رود را وسیلهی آزمایش شما قرار داده است، تا آنان را که مطیع و فرمانبردارند از کسانی که سر از فرمان او میتابند، جدا سازد. هرکس از آب آن رود ننوشد از پیروان من است. ولی اجازه داد تنها مشتی را با دست بردارند و تشنگی را بدان تسکین دهند. اما کسی که بیشتر از یک مشت بردارد از پیروان من نیست. وقتی کنار رود رسیدند اکثر آنان از دستورات طالوت سرپیچی کردند و به سوی آن شتافتند و بدون توجه اینکه طالوت آنان را از نوشیدن بیشتر از یک مشت برحذر داشته است به میل خود از آن نوشیدند.
پیروزی طالوت و پادشاه شدن حضرت داوود علیه السلام
طالوت با کسانی که بر خستگی و تشنگی صبر کرده بودند، از آن رود عبور کردند. آنان تعداد خود را در برابر جمعیت بسیار زیاد دشمن ناچیز دیدند. چون اکثر لشکریان طالوت از عبور آن رود خودداری و عقب نشینی کردند.
عدهای از سپاهیان طالوت که مرعوب و دهشت زده کثرت دشمن شده بودند، گفتند امروز ما به هیچ وجه یارای مقاومت با جالوت و لشکریانش را نداریم. اما گروه دیگر از لشکریان با ایمان طالوت گفتند: “بسیار اتفاق افتاده است که عدهی کمی بر عدهی بسیار زیاد به خواست و اراده الله (جل جلاله) پیروز شده اند. پس باید در برابر دشمن صبر داشته باشیم و نصر و تایید خداوند به صابران است.
هنگامی که مومنان برای مبارزه با جالوت و لشکریانش آماده شدند، با خشوع و زاری به پیشگاه خداوند روی آوردند که قلب آنان را پر از شکیبایی کند تا بتوانند در میدان جنگ استقامت و پایداری نمایند و آنان را بر دشمنان خود پیروز گرداند. خداوند دعای ایشان را قبول کرد و ایشان را پیروز گردانید. داوود (علیه السلام) که یکی از عساکر لشکر طالوت بود، جالوت را کشت و خداوند پادشاهی بنیاسرائیل را به او بخشید و از آنچه میخواست به او یاد داد.
الله (جل جلاله) در این باره در قرآن کریم میفرماید: [فَهَزَمُوهُم
بِإِذْنِ اللَّـهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّـهُ الْمُلْکَ
وَالْحِکْمَهَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ
النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَـٰکِنَّ اللَّـهَ
ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ] (بقره: ۲۵۱)
ترجمه: {پس آنان را به اذن خدا شکست دادند، و داوود، جالوت را کشت، و
خداوند به او پادشاهى و حکمت ارزانى داشت، و از آنچه مىخواست به او آموخت.
و اگر خداوند برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمىکرد، قطعاً زمین
تباه مىگردید. ولى خداوند نسبت به جهانیان تفضّل دارد.}
حکومت و حکمت داوود
خداوند نعمتهای خود بر داوود را بیان میکند و میفرماید: [وَشَدَدْنَا
مُلْکَهُ وَآتَیْنَاهُ الْحِکْمَهَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ] (ص: ۲۰)
ترجمه: {حکومت او را تحکیم بخشیدیم و حکمت و گفتار قاطع را به او عطا کردیم.}
مقصود از تحکیم حکومت او تقویت آن به وسیلهی هیبت و پیروزی و کثرت لشکریان است و علاوه بر آن میفرماید: “حکمت را به او دادیم” یعنی نبوت و علم کامل و علم شریعت و منظور از “فصل خطاب” کلامی است که به اختلاف بین مردم فیصله میدهد و حق را از باطل جدا میسازد.
معجزات داوود (علیه السلام)
خداوند متعال به امور خارقالعادهای که انسانهای عادی قادر به انجام
آن نمیباشند و آنها را به داوود اختصاص داده است اشاره میکند و
میفرماید: [وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا ۖ یَا جِبَالُ
أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ ۖ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ] (سباء: ۱۰-۱۱)
ترجمه: {و به راستی (ما) به داوود از سوی خود فضیلتی (بزرگ) دادیم،
(گفتیم:) ای کوهها و ای پرندگان ! با او (در تسبیح گفتن) هم آواز شوید، و
آهن را برای او نرم کردیم.}
یعنی خداوند آهن را در دست داوود نرم گرداند و آن را مطیع و فرمانبردار او ساخت، تا مانند موم در دست او قرار گیرد و بدون نیاز به آتش و پتک، هر وسیلهای را که میخواهد از آن بسازد. از آن زره بسازد و در بافتن آن دقت کند تا زرههای بافته شده خوب و مناسب باشند و پوشیدن آنها مانع حرکت پوشنده آن نگردد. قرآن کریم به این موضوع اشاره میکند و میفرماید: [وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَّکُمْ لِتُحْصِنَکُم مِّن بَأْسِکُمْ ۖ فَهَلْ أَنتُمْ شَاکِرُونَ ] (الانبیاء: ۸۰)
کتاب حضرت داوود (علیه السلام)
قرآن میگوید که خداوند کتابی را بر داوود نازل کرده است که اسم آن “زبور” است. این کتاب به نزد اهل کتاب “المزمیر” نام دارد. این کتاب قصایدی است که از اشعار دینی و وجدانی و غنایی که بعضی از آنها ترانه و سرودی است که در تمجید خداوند و در مورد عجایب مخلوقات اوست و بعضی از آنها نماز و مناجات و بعضی از آنها درباره توصیهها و سفارشات پروردگار و بیان ثواب و عقاب او است. اکثر این مزامیر به خود داوود بر میگردد و بعضی از آنها بعد از داوود وضع شدهاند.
جانشین حضرت داوود (علیه السلام)
حضرت داوود پسر خود سلیمان (علیه السلام) را قبل از فوت خود جانشین خویش کرد. همین که سلیمان زمام حکومت را در دست گرفت، کارهای پدرش را تکمیل نمود و به فتح و پیروزی در زمین پرداخت و نظام تازهای را در مملکت به وجود آورد و از حکمت فراوان بهرهمند بود.
منابع:
- قرآن کریم
- کتاب داستان پیامبران در قرآن، نویسنده: عفیف عبدالفتاح طباره، ترجمه: ابوبکر حسن زاده
- کتاب زندگانی پیامبران، نویسنده: استاد محمد شلماسی
- ویکی پدیا
مرگ بر قوم لعین یهود
لعن الله علی قوم یهود
گاهی که یاد تهمتهای ایشان به پیامبران خوب خدا مثل جد عزیزمان، حضرت ابراهیم علیه السلام و یا حضرت اسمائیل علیه السلام یا حضرت نوح (ع) و حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع)، زدند میافتم از وحشت رنگ از رویم میپرد و دهانم خشک میشود... خدای من نگذرد از کسانی که به مولایم علی علیه السلام تهمت زدند و او را به توبه از گناه ناکرده فرا میخوانند. خدای من نگذرد از کسانی که به سرور و اربابم حسین علیه السلام تهمت زدند. خدا خارشان کند کسانی که مولایم را خار میدارند. نفرین رسول خدا صلوات الله علیه، بر آنان که محبان اهل بیت پاک او را ریشخند میکنند. خدایم نگذرد از آنان که نام پاک مریم سلام الله علیه را به فساد آلودند...
یا صاحب الزمان، وقتش نرسیده مولای من؟
وقتش نشده آقای من؟
وقتش نشده نور چشم مولای من؟
دلتنگیم آقا جان، دلتنگیم، به نام پاک و عزیزت سوگند که دیگر به تنگ آمدهام؛ به تنگ آمدم ای عزیز دل زهرا سلام الله علیه
به خدا دلم خون است آقا جان..
دلم خون است آقا جان...
آقا جان...