أما بعد: أیها الناس انا بشر یوشک ان یأتی رسول ربی فاجیب و انا تارک فیکم الثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور فخذوا کتاب الله و استمسکوا به، فحث علی کتاب الله و رغب فیه ثم قال واهلبیتی! اذکرکم الله فی اهلبیتی اذکرکم الله فی اهلبیتی اذکرکم الله فی اهلبیتی! [صحیح مسلم، ج4، ص122]
بعد از حمد و سلام، هان ای مردم! من هم انسان هستم، بزودی پیک پروردگار [ملک الموت] فرا میرسد و من دعوتش را لبیک میگویم، دو چیز گرانبها را در میان شما میگذارم. «اول کتاب خدا که سراسر هدایت و نور است». آنگاه مردم را نسبت به قرآن ترغیب دادند سپس فرمودند: «و دوّمی اهلبیتم است در مورد اهلبیتم خدا را بیاد داشته باشید! در مورد اهلبیتم خدا را بیاد داشته باشید! در مورد اهلبیتم خدا را بیاد داشته باشید!»
در روایت سنن ترمذی از زید بن ارقم:
زید بن ارقم عن النبی(ص) قال: من کنت مولاه فعلی مولاه
هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست
[ترمذی، محمد بن عیسی، بیروت، دارالفکر، ج12، ص175]
روایت نسائی از زید بن ارقم :
أخبرنا محمد بن المثنى قال حدثنی یحیى بن حماد قال حدثنا أبو عوانة عن سلیمان قال حدثنا حبیب بن أبی ثابت عن أبی الطفیل عن زید بن أرقم قال لما رجع رسول الله صلى الله علیه وسلم عن حجة الوداع ونزل غدیر خم أمر بدوحات فقممن ثم قال کأنی قد دعیت فأجبت و إنی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله و عترتی أهل بیتی فأنظروا کیف تخلفونی فیهما فإنهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض ثم قال إن الله مولای و أنا ولی کل مؤمن ثم أخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال ما کان فی الدوحات أحد إلا رآه بعینیه وسمعه بأذنیه .
ابو
طفیل از زید بن ارقم نقل کرده است : هنگامى که پیغمبر اکرم صلّى اللّه
علیه و آله از حجّة الوداع بازمىگشت ، در محل غدیر خم منزل کرد و به
درختان چندى که در آن نزدیکى بود اشاره کرد . اصحاب بلا فاصله زیر آن
درختها را تمیز کرده و سایبانى براى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله
ساختند . حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در زیر آن سایبان قرار گرفت و
خطاب به حاضران فرمود:
روزگار من به پایان رسیده و خدا مرا دعوت کرده است ، دعوت او را اجابت کردهام . اینک ، دو اثر گرانبها در میان شما به جاى مىگذارم که یکى از آن دو ، مهمتر از دیگرى است و آن دو اثر گرانبار ، کتاب خدا و عترت (اهل بیت) من است ؛ اینک بنگرید تا پس از رحلت من با آن چگونه رفتار خواهید کرد . بدیهى است این دو یادگار از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر با من ملاقات نمایند . سپس فرمود : «خداوند مولا و سرپرست من، و من ولی و سرپرست هر مؤمن می باشم.» سپس دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود : «کسی که من ولی و سرپرست اویم پس این علی ولی و سرپرست او است ، پروردگارا! دوستش را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما»
ابو طفیل گوید : از زید پرسیدم : آیا تو از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله این جملات را شنیدهاى ؟ زید در پاسخ گفت : آرى ! همه آن ها که در اطراف درختان حضور داشتند آن حضرت را دیدند و سخن ایشان را شنیدند.
النسائی ، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن (متوفای303 هـ) ، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ، ج 1 ، ص 96 ، ح79 ، تحقیق : أحمد میرین البلوشی ، ناشر : مکتبة المعلا - الکویت الطبعة : الأولى ، 1406 هـ .
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت میگوید:
این حدیث با شرائطی که بخاری و مسلم در صحت روایت قائل هستند ، صحیح است ؛ ولی آن را با تفصیل نقل نکردهاند.
الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفای 405 هـ) المستدرک علی الصحیحن ، ج3 ص118 ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، الناشر : دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط1، 1411هـ ـ 1990م .
قال شیخنا أبو عبد الله الذهبی وهذا حدیث صحیح ابن کثیر الدمشقی ، إسماعیل بن عمر القرشی أبو الفداء ، البدایة والنهایة ، ج 5 ، ص 209 ، ناشر : مکتبة المعارف – بیروت.
در روایت ابن ماجه آمده است که آن حضرت فرمود:
[ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای 275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، حدیث116]
محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت میگوید:
این روایت را ابن ماجه نقل کرده است و سند آن نیز صحیح است.
أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت: و إسناده صحیح.
ألبانی ، محمّد ناصر ، سلسة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب:
حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا أبو الْحُسَیْنِ أخبرنی حَمَّادُ بن سَلَمَةَ عن عَلِیِّ بن زَیْدِ بن جُدْعَانَ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال أَقْبَلْنَا مع رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فی حَجَّتِهِ التی حَجَّ فَنَزَلَ فی بَعْضِ الطَّرِیقِ فَأَمَرَ الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فقال أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ؟ قالوا: بَلَى قال: أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ؟ قالوا: بَلَى قال: فَهَذَا وَلِیُّ من أنا مَوْلَاهُ اللهم وَالِ من وَالَاهُ اللهم عَادِ من عَادَاهُ.
عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة الوداع» که افتخار همراهى با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را داشتیم ، در بازگشت ، در یکى از مسیرها دستور داد براى نماز جمع شویم سپس دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود:
«آیا من به مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ همه تصدیق کردند. باز هم فرمود: آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ باز هم تصدیق کرده و بله گفتند . سپس اشاره به حضرت على علیه السّلام کرده و فرمود: «اکنون که مرا تصدیق کردید، پس این به هر مؤمنى همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم . پروردگارا! دوستش را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما.»
[ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت.]
البانی بعد از نقل این روایت میگوید: صحیح .
محمّد ناصر الألبانی ، صحیح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة.
اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر است ، سپس فرمود : آیا من از خود شما سزاوارتر نیستم بر خودتان؟ همگی تأیید کردند . آنگاه فرمود : «پس هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست»
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت میگوید:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
سند این حدیث صحیح است اگر چه بخاری و مسلم آن را نقل نکردهاند.
ذهبی نیز در تلخیص المستدرک سخن وی را تأیید میکند.
[الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفای 405 هـ) المستدرک علی الصحیحین مع تضمینات الذهبی فی التلخیص ، ج3 ، ص613]
براء بن عازب مىگوید: در حجه الوداع همراه رسول خدا بودیم،…سپس رسول خدا صلى الله علیه و آله دست على را گرفت و فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان برتر نیستم؟ گفتند: آری، فرمود: هر کس که من مولای او بودم علی نیز مولای اوست، خداوندا دوست بدار آنکه على را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را، عمر بعد از آن گفت: مبارک باشد بر تو اى علی، تو اکنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی.
بررسی سند روایت:
عفان بن مسلم بن عبد الله الباهلى (۲۱۹هـ)
از روات صحیح بخاری، مسلم، أبو داود، الترمذی، النسائی، ابن ماجه
عفان بن مسلم بن عبد الله الباهلی أبو عثمان الصفار البصری ثقه ثبت.
تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۳۹۳، رقم: ۴۶۲۵
حماد بن سلمه (۱۶۷هـ)
از روات صحیح بخارى (تعلیقا)، مسلم، أبو داود، الترمذی، النسائی، ابن ماجه.
حماد بن سلمه بن دینار البصری أبو سلمه ثقه عابد أثبت الناس فی ثابت.
تقریب التهذیب، ابن حجر، رقم: ۱۴۹۹
علی بن زید بن جدعان (۱۳۱هـ)
از روات صحیح مسلم و بقیه صحاح سته و بخارى در أدب المفرد.
علی بن زید بن جدعان التیمی البصری الضریر أحد الحفاظ.
الکاشف، ذهبی، ج۲، ص۴۰، رقم: ۳۹۱۶
عدی بن ثابت (۱۱۶هـ)
از روات بخاری، مسلم، أبو داود، الترمذی، النسائی، ابن ماجه
عدی بن ثابت الأنصاری عن أبیه والبراء وابن أبی أوفى وعنه شعبه ومسعر وخلق ثقه.
الکاشف، ذهبی، ج۲، ص۱۵، رقم: ۳۷۵۸
براء بن عازب (بعد از ۷۰هـ)
صحابی
الکاشف، ج۱، ص۲۴۶، رقم:۵۴۶
خطیب بغدادی نیز این روایت را با سندی صحیح از ابوهریره نقل کرده است.تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۲۸۹، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.
مطالب اعضای دیگر اجماع همپیمانان