طی هفته گذشته ایالات متحده آمریکا زمین و زمان را به هم دوخت که سرلشکر قاسم سلیمانی به موسکو رفته و با پرزیدنت ولادیمیر پوتین هم دیدار کرده در حالی که نه طرف ایرانی چنین مطلبی را تایید کرده و نه طرف روسی.
سوالی که اینجا مطرح است این می باشد که آیا این حساسیت واشنگتن فقط به دلیل تحریم های سازمان ملل بر علیه سرلشکر سلیمانی می باشد؟ یا اینکه دلایل دیگری برای این پروپاگاندای تبلیغاتی وجود دارد؟ حال حتی به فرض اگر حتی چنین دیداری صورت گرفته باشد چه دلیلی وجود دارد که آمریکا اینقدر آشفته شده؟
شاید ایرانی ها بر سر مسایل سیاسی با یکدیگر در موارد مختلف بحث و اختلاف نظر داشته باشند اما بدون استثنا همگی به اتفاق دقیقا مثل همه ملت های جهان احترام خاصی برای شهدا و جانبازان و رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق قایل می باشند.
پس از پایان جنگ ایران وعراق خیلی از افرادی که در جنگ مشارکت داشتند به زندگی معمولی خود برگشتند اما برخی به دفاع از میهن خود ادامه دادند.
متاسفانه بدعتی جدید توسط ایالات متحده راه اندازی شده که هر کس به هر دلیل با سیاست های این کشور مخالفت کند در لیست سیاه قرار می گیرد و حتی جدیدا سازمان ملل را هم وادار می کنند این افراد را تحریم کند. سیاست هایی که تماما در اختیار لابی های صهیونیستی و کارتل های ثروت در این کشور است و نه بر اساس منافع ملت آمریکا. یعنی یک دیکتاتوری و زورگویی تمام عیار که در تاریخ بشریت سابقه نداشته. حتی مغول ها هم در این زمینه منطقی تر عمل می کردند و نمونه بارز آن برخورد آنها با ایستادگی شاعر پرآوازه ایرانی حافظ شیرازی می باشد. این نشان دهنده آن است که سیاست مداران ایالات متحده کوچکترین درکی از دمکراسی چه در داخل و چه در سطح بین المللی ندارند و شاید بتوان گفت فیلم پدرخوانده هنوز نمایانگر طرز تفکر فعلی رهبران ایالات متحده می باشد.
ایالات متحده آمریکا به خود اجازه می دهد برای حفظ منافع خود نیروهایش را ده ها هزار کیلومتر آنطرف تر مرزهایش گسیل کند در خلیج فارس و خاور میانه و اوروپا و آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین دخالت کند و کل جهان را بهم بریزد و ادعا دارد در حال حفاظت از منافع خود می باشد. همپیمانان آن از یمن و بحرین و فلسطین گرفته تا سوریه و عراق و لیبی و اوکراین و… انواع و اقسام تجاوز ها را به حقوق بشر اعمال می کنند و همه قوانین و معاهدات بین المللی که حتی در دوران عصر حجر هم توسط انسان ها اعمال می شده را زیر پا می گذارند وکوچکترین واکنشی را از سوی سازمان ملل و یا تشکل های به اصطلاح حافظ حقوق بشر مشاهده نمی کنیم.
تعداد انسان هایی که توسط ایالات متحده و همپیمانانش "برای حفظ منافع اقتصادی شان" طی قرن اخیر به فجیع ترین اشکال کشته شده اند به مراتب بیشتر از کل انسان هایی هستند که در طول تاریخ بشریت در کل جنگ ها کشته شده اند.
اگر ایالات متحده وهمپیمانانش حق دارند برای حفاظت از منافع خود هر جا که اراده کنند دخالت کنند پس ایران و دیگر کشورها هم حق دارند برای حفاظت از منافع خود هر گونه تدبیری را صلاح می دانند اتخاذ کنند.
بنده تصمیم ندارم بر دلایل ایدئولوژیک حمایت ایران از مبارزات مردمان جهان صحبت کنم اما می خواهم به زبانی که شاید عامه مردم ایالات متحده و جهان درک کنند صحبت کنم. به عنوان یک ایرانی باید بگویم اگر اقدامات سردار قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و افغانستان نبود امروزه ما ایرانی ها مجبور بودیم با تروریست هایی که جان صدها نفر از همان شهروندان آمریکایی و اوروپایی و روسی و ژاپنی و استرایایی و آفریقایی و… (شهروندان منطقه خاور میانه به کنار) را در کشورهای آنها گرفته اند در داخل ایران مبارزه کنیم.
اگر تروریست ها موفق می شوند در اوروپا و یا ایالات متحده و یا جاهای دیگر عملیات تروریستی اجرا کنند یکی از این دو دلیل را بیش ندارد، یا اینکه نیروهای اطلاعاتی و امنیتی برای دفاع از شهروندان کشورهای خود کاهلی به خرج می دهند و یا اینکه سیاست مداران و لابی های ثروت در آن کشورها می خواهند چنین عملیاتی انجام شود تا توجیهی برای دخالت خود در جای جای جهان داشته باشند.
آقای مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق در یک مصاحبه اظهار داشت که وقتی داعش موصل را گرفت و به سمت اربیل در حال پیشروی بود ایران بود که ظرف کمتر از 24 ساعت چندین محموله هواپیمای تسلیحاتی برای آنها ارسال کرد تا در مقابل تروریست های داعش مقاومت کنند. در واقع در همان لحظه سردار سلیمانی بود که وقتی مسئولین نظامی اکثر کشورها سردرگم بودند بلا فاصله به کمک کرد ها و عرب های عراق سنی — ایزدی — مسیحی و یهودی و شیعه شتافت.
اگر اقدامات سردار سلیمانی و سیستم های امنیتی ایران نبود قطعا دمشق و بیروت سقوط کرده بودند و حماس نابود شده بود و در نتیجه زمینه حمله ایالات متحده و اسرائیل و عربستان سعودی و یارانشان به ایران فراهم می شد.
ناراحتی آمریکایی ها از سردار سلیمانی به این دلیل است که وی توانست نقشه های آنها و همپیمانانشان برای تجزیه منطقه و نابودی ایران را خنثی کند. دلیل بیم آنها از دیدار سردار سلیمانی با مقامات روسی هم این است که وی با تجربه ترین فرد در زمینه مبارزه با تروریست ها در منطقه می باشد و شاید بخواهد این تجربه و اطلاعات را با مسئولین روسیه در میان بگذارد.
در حال حاضر دولت های عراق و سوریه برای مبارزه با تروریست ها به انواع خاصی از تسلیحات احتیاج دارند که ایالات متحده به هر ترفندی تلاش می کند از دسترسی ارتش های عراق و سوریه به این تسلیحات جلوگیری کند. احتمالا آنها واهمه دارند که مبادا ژنرال سلیمانی مسئولین روسیه را قانع کند این تسلیحات را در اختیار ارتش های سوریه و عراق قرار دهند تا ماجرای تروریست ها در منطقه خاورمیانه را یک سره کنند.
به هر حال همانگونه که در مقاله ای در همین سایت آمده باید گفت احتمالا آمریکایی ها شبح ژنرال سلیمانی را در موسکو دیدند چرا که اگر هم مسئولین روسیه و یا ژنرال سلیمانی تصمیم داشته باشند با یکدیگر دیدار کنند راه های زیادی در اختیار دارند که با هم ملاقات کنند و نیازی به حاشا کردن چنین ملاقاتی ندارند.
- ۶۵۹ بار مطالعه شده است