دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

به نام خداوند کریم

ساعتی پیش آمدم کمی استراحت کنم که ناگهان صدای مهیبی برخاست و ساختمان بلرزید! اهل خانه سراسیمه به هر طرف می‌شتافتند و مرا دل آشوبه گرفت که این چه پتیاره است!؟

داد و قال و بیداد کوچه را فرا گرفته بود و همه همسایگان سر از پنجره‌ها بیرون کشیده بودند! سر برون گرفتم و پرسیدم چه حالت هست!؟ اما ایشان چون سنگها خاموش و با دهانی از حیرت گشوده به کف کوچه خیره بودند!

دخترکی شاید بیست ساله با یک اتومبیل پرشیای سفید توی کوچه بود، دست حیرت به لب گزیده و خیره مرا مینگریست!

نیک که نگریستم؛ چیزی از کوچه کم شده بود! اتومبیل حقیر بنده‌ی سراپا تقصیر، پیکان 82 که چون رخش رستم مرا یار بوده نبود! رخش با وفای من نبود! ای وای من!

یکی از همسایه‌ها گفت: آقا یاور ماشینت!

پرسیدم: بردند!؟

در دل خدای شکر میکردم که به مصیبتی گرفتارم نه معصیتی! اینکه آن دزد بینوا چه گرفتار بوده که چشم طمع به رخش پیر ما دوخته است!

همسایه پاسخ داد: نه؛ رفت تو!

پرسیدم: رفت تو!؟

به این فکر میکردم که شوخی با مزه‌ای نیست! یعنی چی رفت تو!؟ چطور رفت تو!

خانم جوان آب دهانش را قورت داد و گفت «شرمنده آقای ... من همسایه‌تان هستنم. من زدم به ماشین شما» بد برداشت نکنید، اما من خانم‌های محل را به قیافه نمی‌شناسم. البته نه همه را؛ توی این چند ساله با چند خانواده از اهل محل دوست و آشنا شده‌ایم و... مثل بقیه شما.

پرسیدم «حالا ماشین من کجاست؟»

خانم جواب دادند «رفت توی پارکینگ»

جل الخالق! رخش بنده افسارش به دنده دو بسته بود.

پس از اینکه پایین رفتم دیدم رخش، زخمی و خون آلود و پا شکسته، درب منزل گشاده شده، قفل شکسته، اهل محل هراسان و ... چیست که خانم پای مبارکشان از روی کلاچ سر خورده است!

حالا قرار است پدر گرامی ایشان خسارت رخش را تقبل کنند. اما رخش ما دیگر رخش نخواهد شد. دیگر یابو هم نخواهد شد.

البته فدای سرتان

نکته:

1- خواهرم، با کفش پاشنه بلند رانندگی نکن. به خدا خطر دارد.

2- خواهر عزیزم، پوشیدن کفش پاشنه بلند زیبنده یک مومنه نیست.

3- خواهرم وقتیکه نصف کوچه را رانندگی میکنی و به یک اتومبیل و یک درخت و یک درب پارکینگ صدمی میزنی خب رانندگی نکن. باور کن واجب نیست!

4- خواهر گرامی، تصادف که میکنی خب، تصادف کرده‌ای. فدای سرت. دیگر چرا میترسی!؟ به آدم که نزده‌ای فوقش یک گربه را رمانده‌ای و یک کوچه را هراسان کرده‌ای!


پی‌نوشت 1: تصمیم داشتم فردا این موضوع را بنویسم که نظم و آهنگ خوبی داشته باشد. اما گفتم که فراموش میکنم.

پی‌نوشت 2: این نوشته شش ساعت دیگر با عنوان اخبار نظامی امروز تغییر میکند.

درویش را نباشد، پاجیرو و پرادو

ماییم و این سیاتو، کاتش در آن توان زد

توضیح: (اسم ماشینم را گذاشته بودم سیاتو) سیاتو در لحجه قزوینی یعنی کسی که سیاه چرده است. رخش بنده هم به خاطر همین نامش سیاتو بود. خدایش بیامرزد.

  • موافقین ۴
  • ۴۸۴ بار مطالعه شده است

نظرات (۳)

خدایش بکشد آنکه تو را بکشت سیاتو
دانشنامه دفاعی:
سلام
خدایش بکشد
  • علیرضا زرقی
  • سلام احسنت حال کردم
    دانشنامه دفاعی:
    سلام
    شما لطف دارید برادر
  • علی گوهر صمیمی
  • باسلام
    بسیار عالی و جذاب و زیبا بود حال کردم ممخصوصا شعر زیبا نمی دونم بخندم یا ساکت بشینم
    بابت رخش تان هم متاسفم نمیدونم چیجوری اون وضعیت رو گذراندید
    اما اشاره بسیار خوبی بود
    دانشنامه دفاعی:
    سلام
    ای... یادش به خیر. سال 84 خریدمش و به خاطر اینکه شیشه‌های دودی داشت اسمش را سیاتو گذاشتند. دوستان این اسم را رویش گذاشته بودند.
    اما این دیگر برای من رخش نمیشود. فکر کنم باید بازنشست شود. الان که رفته است صافکاری.
    اگر مسخره‌ام نکنید. دلم برایش میسوزد.. دوست خوبی بود.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی