امروز 31 خرداد، برابر با تاریخ شهادت شهید دکتر مصطفی چمران است. لحظهای که دهلاویه با عروج روح نجیب و سرافراز این شهید بزرگ و دیگر شهدای آن منطقه برای ابد سرافراز شد. چمران از آن مردانی بود که دار نیز با سر او سر بلند میشد. بنده در برابر خاطرات و شخصیت این بزرگ مرد، این مرد خوب خدا، این انسان کم ادعا و بی توقع، این جهادگر اسطورهای سر تعظیم و ارادت فرود میآورم. روحش قرین نور و رحمت و آرامش؛ و یاد عزیزش گرامی باد. انشاءالله که با مولایش حسین (ع) محشور میشود.
تا پیش از جنگ تحمیلی در هر جای که نبرد مظلوم بود با استبداد و استکبار، شهید چمران بخشی از وجودش در آنجا بود. در لبنان پدر یتیمان و مربی برادران و فرزندان شدا بود. در دفاع مقدس نه فقط یک فرمانده ارشد، بلکه یک دوست، برادر، رفیق و همرزمی شجاع و بی ادعا بود.
این تصویر گویای خیلی چیزهاست
یا این تصویر
بنده آرشیو تصاویر نسبتن مناسبی دارم، هزاران هزار تصویر طبقهبندی شده و تفکیک شدهاند و سالهاست که این تصویر را جمعآوری میکنم. بسیاری از تصاویر را اسکن کردهام و برای برخی از تصاویر به سراغ منابعی رفتهام که به سادگی حاضر به در اختیار گذاشتن تصاویر آرشیو خود نبودهاند. در هر صورت، در میان این تصاویر که طبقهبندی شده هستند سه پوشه مخصوص به اشخاص وجود دارد: 1. فرماندهان بزرگ تاریخ 2. شهدا و جانبازان 3. مردان اسطورهای ـ شهید چمران در کنار شهید مقدم و شهید صیاد و تعدادی دیگر از شهدا، از معدود کسانی هستند که در هر سه پوشه تصاویری از ایشان وجود دارد.
فکر نمیکنم لازم باشد بگویم که دکتر چمران این کار را کرد و از فلان جا آمد و فلان فداکاری را کرد. دیگر این چیزها را همه میدانند. آن چه برای من در شخصیت این شهید مهمتر است: نبوغ، شجاعت، فداکاری، ایمان و تواضع این مرد بزرگ و این شهید گرانقدر است.
از نبوغ دکتر چمران بسیار سخن گفتهاند. موشک زیرآبی (اژدر موشک) چیزی که تقریبن نمونه مشابهی از آن را روسیه و ایران ساختند. اشکوال روس و حوت ایرانی (البته چیزی که شهید چمران ساخته بود بسیار متفاوت بود و به نظر من با توجه به آن امکانات چیزی از حوت کم نداشته است) در مورد حوت و اشکوال و تکنولوژی آن باید عرض کنم در سطحی قرار دارد که امریکا و اعضای ناتو و خیلی از کشورهایی که فکر میکنیم ابرقدرت هستند هر کاری کردند تا بفهمند حوت و اشکوال چطور کار میکنند و هزینههای بسیاری کردند تا شاید بتوانند نمونه مشابهی از آن بسازند. ایشان در آن زمان دست به ساخت راکتهایی زدند که ساختاری ابتدایی داشت اما بسیار کار آمد بود و با همان راکتها جلوی پیشروی دشمن را میگرفتند.
از دیگر شاهکارهای شهید چمران ساخت زیردریایی میدجت در دوران دفاع مقدس بود. فکرش را بکنید که سه دهه پیش این شهید بزرگوار و همکارانش دست به ساخت زیردریایی میدجت زدند. این عظمت کار و نبوغ سرشار ایشان را نشان میدهد.
ذهن خلاق این مرد مؤمن و دلیر به شکلی عمل میکرد که نیروهای دشمن نمیدانستند فقط با چند بسیجی و پاسدار کلاش به دست دانشگاه افسری نرفته طرف هستند. برخی از اسرای دشمن میگفتند که وقتی با تکهای غالفگیرانه ایران (به فرماندهی شهید چمران) روبرو میشدهاند فکر میکردند که با هزاران ایرانی طرف هستند. در حالیکه شمار نیروهای ایرانی شاید از صد نفر هم تجاوز نمیکرد.
اما تفکر عرفانی شهید چمران و خو و منش آرام و متواضع ایشان، از ایشان شخصیت بسیار محبوبی ساخته بود. برای این شهید فرقی نمیکرد که طرف فلان درجه را دارد، فلان سابقه را دارد و ... با همه به ادب و احترام و از موضع برابر و برادرانه سخن میگفت. ایشان تکه کلامی خاص داشتند و همه را با لحنی بسیار مهربانانه و برادرانه دیگران را «عزیزم» خطاب میکردند. این جاذبه نشانه از پیروی ایشان از مولا علی (ع) و جاذبه عارفانه داشت که قطعن پیرو عرفان شیعه و اسلامی و الگو گرفتن از اهلبیت بوده است. چنانکه عطار نیز فرمود:
کس نداند که در این بحر عمیق
سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق
یکی از مهمترین شاخصههای این شهید نیز تواضع و ادب ایشان بوده است. ایشان هرگز طوری رفتار نمیکرد که کسی فکر کند به حرفش گوش نمیدهد یا برای آن اهمیت قائل نیست. بسیار متین صحبت میکرد و هرگز سخن تند از ایشان شنیده نشد. تواضع و فروتنی ایشان به مثابه سخن مولایمان امام حسن عسگری (ع) بود که فرمود:
تواضع و فروتنی نعمتی است که هیچ کس بدان حسد نورزد.
ایشان همیشه این اسلحه کلاش را به همراه داشتند که بند سبزی هم داشت.
شهید چمران این کلاش را که اسلحهای غنیمتی بود از شهید نظرنژاد گرفته بود و این اسلحه را همواره به همراه داشت.
نحوه برخورد: به نقل از شهید نظرنژاد
جماعت به ما التماس میکردند و میگفتند: به ناموسمان رحم کنید!
ما هم گوش میدادیم. میگفتند: ناموس ما ناموس خودتان است.
وقتی پرسیدیم اینها چرا میترسند؛ معلوم شد سالهای قبل از انقلاب وقتی وقتی ارتش شاه و بعضی نظامیها به این منطقه رسیدند، این بندگان خدا خیلی صدمه دیده بودند و به ما میگفتند شما از آنها بدتر هستید.
(البته شهید نظر نژاد با مناعت طبع دارند برخورد میکنند، ور نه دشمن ایشان در استان کردستان دشمنی نامرد، بی ناموس و فاسد بود. به شکلی که روزی که پاوه آزاد شد کمتر دختری را میشد یافت که باکره باشد. در کل این مناعت طبع و بزرگواری مخصوص شهدا و مردان خوب خداست که نمونهاش را در نقل قول شهید نظر نژاد میبینید. مطمئن باشید که شهید نظرنژاد میدانستند بسیاری از این افراد برای کومولههای بی ناموس گوسفند سر زده و از ایشان حمایت کرده بودند. تاریخ گواه این مدعاست که برخی از ایشان، یعنی اقلیتی از ایشان دختران خود را به کومولهها هبه کرده بودند!)
دکتر چمران گفت: ما با شما کاری نداریم. ما با افرادی که مسلح هستند، میجنگیم. اگر یک نظامی یا سربازی به ناموس شما نگاه کرد، به من بگویید تا چشمانش را در آورم. سربازان ما پاک هستند. خیالتان راحت.
صحبتهای دکتر چمران که تمام شد، دیدم مردم از جیبهایشان شکلات و بیسکوییت در آوردند تا به ما بدهند. دکتر چمران به بچهها گفت: چیزی نگیرید، ممکن است مسموم باشد.
به نقل از خاطرات شهید نظرنژاد صفحه 48. جالب است بدانید که امیر دلاور و شهید بزرگوار ما شهید صیاد نیز در موقعیتی مشابه دقیقن واکنشی مشابه داشته و پاسخی مشابه دادند.
رفتار شهید چمران به راستی باید برای خیلیها که یکسره از کمبود بودجه و امکانات مینالند و فقط و فقط بهانهگیری میکنند سرمشق باشد. در خاطرات شهدا بارها به رفتارهای خاص شهید چمران اشاره شده است. بر فرض یکبار کل افراد گرسنه بودند و برای افراد آذوغهای میرسد که تقریبن فاسد بوده است. برخی از افراد از فاسد بودن و بوی بد غذا شکایت میکنند. شهید چمران یک کنسرو را باز میکند و میخورد و میگوید «بهبه، چقدر خوشمزه است» دیگران هم که میبینند نماینده امام و فرماندهشان دارد همان غذا را میخورد دیگر از اینکه شکایت کنند خجالت میکشند.
سخن پیرامون شخصیت و فداکاری این عارف شهید، این فرمانده جهادگر بسیار است و به راستی چه کسی میتواند ادعا کند که قلمش تمام رشادتها و از خودگذشتگیهای این شهیدان، این دوستان خدا را به تصویر میکشد!؟
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
شادی روح پاک ایشان و همه شهیدان دهلاویه صلوات
تصاویری از این شهید