موشک های بالستیک مسافت ها را به سرعت طی می کنند: طی «مرحله پرتاب»
اولیه با نیروی پیشرانه های خود به سمت بالا می روند و سپس تحت تأثیر نیروی
جاذبه به زمین باز می گردند. سرعت آنها از دیرباز مقابله با این جنگ افزار
را دشوار ساخته است. ولی به یقین در مقایسه با جنگ افزارهای دقیق هدایت
شونده ی امروزی نسبتاً از دقت چندانی برخوردار نیستند. برای جبران این بی
دقتی دو راه وجود دارد: نشانه رفتن موشک ها به سمت آماج های بزرگ چون یک
شهر وسیع که هنگام هدف قرار دادن آن تا پنج کیلومتر خطا چندان اهمیتی
ندارد؛ و افزایش میزان مواد منفجره ی موجود در کلاهک جنگی موشک-همین گزینه
دوم است که موشک های بالستیک را همپای طبیعی جنگ افزارهای نابودی جمعی می
سازد و همین همپایی است که گسترش موشک های بالستیک را مایه نگرانی می سازد.
با گسترش موشک های بالستیک، توجه سیاست گذاران بیش از پیش جلب انواع راه های موجود برای جلوگیری از گسترش این موشک ها با آهسته ساختن روند آن شده است. دفاع ضد موشک های بالستیک شیوه خاصی برای کاهش ارزش موشک های بالستیک است ولی تنها بخشی از مجموعه کلی تر راهبردهای جلوگیری از گسترش به شمار می رود. مجموعه کلی تر نوعاً شامل تدابیر کنترل تسلیحات مانند رژیم کنترل فناوری موشکی، و طیفی از تدابیر پیشگیرانه (شامل «ابتکار امنیت گسترش» در زمینه جلوگیری قهری از محموله های دریایی و زمینی فناوری های مرتبط با موشک های بالستیک) برای آهسته تر ساختن روند گسترش موشک های بالستیک است.
تلاش ها برای ایجاد نوعی دفاع در برابر موشک های بالستیک نزدیک به یک دهه سابقه دارد: این فشارها در دهه 1960 پیش از آن که پیمان مقابله با موشک های بالستیک (1972) توسعه چنین سیستم هایی را محدود سازد؛ در دهه 1980 با ابتکار دفاع راهبردی ریگان که در پی برچیده شدن دیوار برلین خط بطلان بر آن کشیده شد؛ و در دهه 1990 در دوران حکومت کلینتون همچون شیوه ای برای مقابله با شکل خاص دستیابی دولت های نافرمان به موشک های بالستیک وجود داشت. با این حال، تلاش جدی برای دفاع در برابر موشک های بالستیک پدیده نسبتاً جدیدی است. فناوری های دفاعی لازم برای حمایت از سیستم مؤثری بر ضد موشک های بالستیک در دهه 1960 هنوز در مراحل ابتدایی بود و تا دهه 1980 هم چندان پیشرفتی نکرد. برخی معتقدند که این فناوری ها هنوز هم به آرامی تکامل می یابد.
دفاع در برابر تهدید موشک های بالستیک از نظر فنی کار دشواری است. طی بخش اعظم دوران جنگ سرد، ابرقدرت ها در این مورد هم نظر بودند که نمی توان دفاع مؤثری در برابر این تهدید ایجاد کرد و نابودی قطعی متقابل، واقعیتی فنی است. حتی امروزه هم رهگیری یک موشک بالستیک در حال پرواز کار آسانی نیست. به عقیده متخصصان، برای دستیابی به دفاع مطمئن در برابر این موشک ها باید سه دهه دیگر سپری شود. بنابراین چرا حکومت تا این حد مصرند که پول های هنگفتی را صرف ایجاد سیستمی کنند که اگر دست یافتنی هم باشد تا سال ها کارایی لازم را نخواهد داشت و فوری ترین تأثیر آن تضعیف الگوی دقیقاً طراحی شده شده ثبات راهبردی است که در طول جنگ سرد به دست آمده است؟
علت این امر آن است که دفاع ضد موشک های بالستیک به یک نگرانی مستمر پاسخ می گوید: نگرانی از استمرار روند گسترش موشک های بالستیک و این گونه شیوه های موجود برای جلوگیری از گسترش این موشک ها اندک و از حیث دامنه عمل نامعین است. وانگهی، سیاست گذاران ایالات متحده معتقدند که دوران ثبات راهبردی سپری شده است و واشینگتن نمی تواند به پاگرفتن آهسته رابطه ی مبتنی بر نابودی قطعی متقابل در برابر مجموعه ای از دیگر رقبا دلخوش باشد. برای نمونه، ایالات متحده نمی تواند رابطه مبتنی بر نابودی قطعی متقابل را بین خودش و کره شمالی بپذیرد زیرا پذیرش چنین رابطه ای بر اساس این اعتقاد صورت می گیرد که طرف مقابل از خطر کردن بیزار و به شدت پای بند حفظ وضع موجود است. بسیاری از سیاست گذاران معتقدند که کره شمالی اصلاً با چنین شرایطی جور در نمی آید.
پس مشکلات راهبردی موجود در مسیر دفاع ضد موشکی چیست؟ بسیاری از مشکلات به واکنشی باز می گردد که ممکن است چین در برابر چنین سیستم هایی از خود نشان دهد. این کشور حتی با سیستم های پدافندی که هدف شان مقابله با موشک های بالستیک با برد میدانی در آسیا باشد مخالف است زیرا از این سیستم ها می توان برای دفاع از تایوان بهره جست. درست است که توانایی چین در زمینه موشک های بالستیک قاره پیما ضعیف است ولی این کشور برنامه ای برای نوسازی و تقویت این توانایی ها در دست اجرا دارد که قطع نظر از علاقه مندی یا بی علاقگی ایالات متحده به دفاع ضد موشکی پیش خواهد رفت.
به طور کلی تر، مشکلات همان هایی است که از دیرباز بوده است: دشواری های فناوری و تأثیر مخربی که در آن فناوری های موشکی تهاجمی تا آینده قابل پیش بینی بر اقدامات دفاع ضد موشکی تفوق خواهد داشت. در چنین جهانی سپرده های دفاعی اگر هم اصولاً نوید بخش باشند تنها محرکی برای گسترش موشک ها خواهند بود. و منطقی ترین شکل بهره برداری از چنین پدافندهایی این است که آن ها را در کنار نیروهایی تهاجمی به صحنه آوریم، آن هم به این دلیل ساده که همیشه دفاع در برابر یک حمله تلافی جویانه ناهماهنگ آسان تر از دفاع در برابر حمله اولیه دشمن است. ولی از آن جا که احتمالاً توانایی این گونه پدافندها به آهستگی تقویت خواهد شد تا سال ها حتی انجام یک حمله تلافی جویانه ناهماهنگ هم برای نفوذ به سپرهای دفاعی ناقص کافی خواهد بود. بنابراین طی این سال ها بازدارندگی هسته ای همچنان ستون فقرات مناسبات قدرت های بزرگ را تشکیل خواهد داد.
با این که ما پیشاپیش در حال نزدیک شدن به مرحله ای هستیم که دفاع در برابر موشک های بالستیک با برد میدانی مؤثرتر می شود. از آن جا که بخش اعظم موشک های موجود در جهان در همین طبقه جای می گیرند ممکن است برقراری توازن بهترین میان آفند و پدافند آن اندازه هم که برخی منتقدان می پندارند دور از دسترس نباشد. در حال حاضر تعداد انگشت شماری از کشورها دارای موشک های بالستیک قاره پیما هستند و همین تعداد هم معمولاً قدرت های بزرگی هستند که به نظر می رسد توانایی تنظیم مناسبات خودشان را بر مبنای سنتی داشته باشند. یکی از محورهای بحث درباره عاقلانه بودن تلاش برای دستیابی به دفاع ضد موشکی این مسئله است که این گونه توانایی های تخصصی با چه سرعتی ممکن است به کشورهایی چون کره شمالی گسترش یابد و سایر کشورها از جمله ایالات متحده قادرند به چه اندازه اطلاعات هشداردهنده درباره این روند گسترش دست یابند.
پس از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 رسم است که ادعا می کنند جنگ جدید با تروریسم باعث به حاشیه رانده شدن دفاع ضد موشک های بالستیک به مثابه موضوعی راهبردی شده است. غالباً سعی می کنند این داوری را با طرح این مطلب ثابت کنند که یک سپر محافظ پرهزینه و شاید غیرقابل اطمینان در برابر موشک های بالستیک نمی توانست جلوی بروز فجایع آن روز را بگیرد. ولی تا امروز درستی این داوری ثابت نشده است. در واقع به نظر می رسد 11 سپتامبر بخش های اصلی جامعه راهبردی غرب را واداشته است تا بر این نکته تأکید کنند که پیدایش گروه تازه ای از بازیگران ضعیف در محیط امنیتی بین المللی نه تنها از لزوم مجهز شدن کشورهای غربی به مجموعه متفاوتی از توانمندی های راهبردی به جای تکیه مستمر به آموزه های سنتی بازدارندگی، چیزی نکاسته بلکه این ضرورت را مؤکدتر ساخته است. موضوع دفاع ضد موشک های بالستیک تا آینده نامعلوم با ما خواهد بود.
ـــ بازدارندگی؛ دفاع غیرتهاجمی؛ دولت نافرمان؛ مسابقه تسلیحاتی؛ نابودی قطعی متقابل
-2001 Miller,S.The Flawed Case for Missile Defence,Survival 43,4:95-109.
-2001 Panofsky,W.The Continuing Impact of the Nuclear Revolution,Arms Control Today 31,5:3-5.
-1999 Wilkening,D.Ballistic Missile Defence and Strategic Stability,Adelphi Paper 334.London:Internationl Institute for Strategic Stiudies.
-2001 Wirtz,J.J.and Larsen,J.A.(eds) Rockets Red Glare:Missile Defenses and the Furture of World Politics,Boulder,CO:Westview Press.
رادلیون
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390
- ۵۰۱ بار مطالعه شده است