مهمترین
لقبش «مهندس» است. که عموما همراه با کنیهاش ابومهدی ذکر میشود و این
نام آشنا برای مجاهدین را میسازد: ابومهدی المهندس. هرچند تیم محافظش در
مکالماتشان برای رعایت مسائل امنیتی اسمش را نمیآوردند و از کلمهی
«الشایب» استفاده میکنند، ولی آشنایانش هر وقت بخواهند از او یاد کنند،
فقط میگویند «حاجی.» حاجی، فقط اوست. فقط یک نفر دیگر هست که به او هم
صرفا میگویند حاجی، البته به او یک کلمهی کبیر هم اضافه میکنند که
میشود «الحاجی الکبیر»، یعنی همان سردار قاسم سلیمانی.
نام اصلی
ابومهدی المهندس، جمال جعفر محمد است. او را باید یکی از تأثیرگذارترین
چهرههای حال حاضر عراق شمرد. به این دلیل که به صورت «رسمی» نایب رئیس
الحشد الشعبی و به صورت «عملی» رئیس آن است. اگر واقعا چنین باشد هم باید
گفت که او فعالیتش را کاملا چراغ خاموش پیش میببرد: از دست دوربینها و
روزنامهها فراری است و خیلی کم در رسانهها دیده میشود. این دور بودن از
چشمها را برخیها به دلیل اتهامات امنیتیای میدانند که در گذشته داشته
[و بر آن اساس تحت تعقیب بوده است]: او یکی از 17 تنی است که در قضیهی
انفجار سفارت آمریکا و سفارت فرانسه در کویت در سال 1983 و همچنین قضیهی
ترور امیر کویت جابر الاحمد الصباح در سال 1985 متهم شدند. او همچنین متهم
شد که در نقشهی ربایش یکی از هواپیماهای خطوط هوایی کویت در سال 1984 دست
داشته است.
اتهاماتی که باعث شد او دو بار مهاجرت را در زندگی خود
تجربه کند: یک بار مهاجرت از کویت (که در آنجا زندگی میکرد) به ایران (تا
پس از آن قضایا و در جریان پیگرد نیروهای امنیتی کویت دستگیر نشود) و هجرت
دوم از عراق (که پس از سقوط صدام به آن برگشته بود) باز هم به تهران. دلیل
هجرت دوم هم این بود که برخی گزارشهای رسانهای در اواخر سال 2006 اعلام
کردند او یکی از اشخاصی است که آن اتهامات دربارهشان وجود دارد و همین، او
را (با اینکه در آن زمان به نمایندگی مجلس عراق انتخاب شده بود) تحت
پیگرد اشغالگران آمریکایی قرار میداد.
- ۰ نظر
- ۸۹۹بار مطالعه شده است