- ۳ نظر
- ۱۶۸۲بار مطالعه شده است
به نام خداوند رحمان
راکتانداز A100 انداز یک راکت انداز چند گانهMLRS ساخت کشور چین است. مفهوم جهانی سیستم راکتانداز چند گانه یاMLRS قابلیت های بارگذاری مجدد سریعتر، پشتیبانی آسانتر، انعطاف پذیری بیشتر و نگهداری آسانتر از غلاف ها را ارائه میدهد که سیستم راکت انداز چینی نیز از آن ها برخوردار است. این سامانه برای اولین بار در سال 2002 به نمایش در آمد. با توجه به ظاهر این محصول و مشخصات آن، بسیاری از کارشناسان راکت انداز A-100 را مشابه راکت انداز 9K58 Smirch روسی میدانند ولی سازندگان این محصول اصرار بر این دارند که با نمونه روسی کاملن متفاوت است. به نظر میرسد این سیستم در حال حاضر یکی از قویترین سیستم راکت انداز چندگانه (MLRS) جهان باشد. طبق اخبار منتشر شده کشور چین چند راکت انداز 9K58 Smirch روسی دریافت کرده است و این موضوع میتواند مهندسی معکوس بعضی از قسمتهای این سامانه روس را اثبات کند. این محصول چینی سابقه صادرات هم داشته و به کشور تانزانیا هم نیز صادر شده است.
زمانی که جنگی نابرابر به ایران اسلامی تحمیل شد و رژیم بعث ناجوانمردانه به مرزهای کشورمان حمله کرد؛ دیگر پیر یا جوان، متاهل یا مجرد، زن یا مرد بودن ملاک برای رفتن به صحنه نبرد نبود. همه بسیج شده بودند تا از انقلاب و کشورشان دفاع کنند و نگذارند یک بیگانه بر آنها تسلط یابد.
«فیروز احمدی» یکی از آن دلیر مردانی است که با وجود متاهل بودن، نانوایی را که تنها منبع درآمدش بود رها کرد و به میدان نبرد رفت. او نه برای درجه و مقام بلکه برای دفاع آمده بود در طول جنگ تحمیلی نیز رشادتهای زیادی از خود به نمایش گذاشت و پس از اتمام جنگ به شغل پیشین خود بازگشت.
متن زیر حاصل گفتگویی صمیمانه با جانباز فیروز احمدی فرمانده دیدبانان گردان بریر (ادوات) تیپ 10 حضرت سیدالشهدا (ع) و تیپ 110 خاتم (ص) است در خصوص گردان ادوات در دوران دفاع مقدس که در ادامه میخوانید:
نحوه ورودتان به جبهه چگونه بود؟
احمدی: 18 ساله بودم که بصورت بسیجی وارد جبهه شدم. در عملیات بازیدراز که با نام عملیات شهید رجایی و باهنر مشهور بود به عنوان نیروی پیاده به همراه نیروهای گردان 9 سپاه شرکت کردم. در آن منطقه با دیدبانی به نام شیخ محمود غفاری آشنا شدم که مسیر فعالیتم در جبهه را تغییر داد. ایشان یک روحانی بسیجی بود که در دیدبانی با شجاعت، خود را به پشت مواضع دشمن میرساند و از آنجا مختصات دشمن را به توپخانه میداد که در اکثر مواقع گلولهها به اهداف میخوردند.
بهخاطر علاقهای که به ایشان پیدا کردم جذب دیدبانی شدم. سوالاتم در زمینه فعالیتهای دیدبانی را از ایشان میپرسیدم و وی با حوصله برایم توضیح میداد. شبها با دوربین دید در شب به اطراف نگاه میکردم. برای تمرین، هدفی را در نظر میگرفتم و مسافت آن را تخمین میزدم. با کمک ایشان اطلاعاتی از دیدبانی به دست آوردم و تمام موفقیتهایم را مدیون ایشان هستم. ایشان در عملیات بازی دراز در سال 1360 به درجه شهادت نائل آمد.
در اواخر سال 1360 به عضویت سپاه درآمدم و در دوره آموزشی سپاه شرکت کردم. آن موقع نیروهای تازه وارد در سپاه در پادگان امام حسین (ع) آموزش ورودی میدیدند. در آن دوره لازم بود که یک تخصص را انتخاب نمایم که من دیدبانی را انتخاب کردم که با اتمام دوره عمومی، دوره تخصصی آن را در پادگان امام حسین(ع) بهمدت 10 روز گذراندم.