دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

گروه تخصصی دانشنامه دفاعی

دانشنامه دفاعی

کتاب «چتر بازی در امواج» بر اساس زندگی نامه غواص شهید "جواد شاعری" و در قالب رمان به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به روایت زندگی این شهید غواص از کودکی تا شهادت پرداخته است.

"محمد علی گودینی" نویسنده‌ای که اصولا ساده نویس است و از پیچیده‌گویی‌های مرسوم نویسندگان امروز به دور است در این کتاب خواننده را به راحتی با متن ارتباط می‌دهد.

این اثر جزو معدود آثاری است که از سرگذشت یک غواص برای خوانندگان روایت می‌کند و شجاعت آنها را نشان می‌دهد. از تمرینات سخت غواصان برای پذیرش در گردان غواصی، شرایط سخت شب عملیات و شکستن خط دشمن در این کتاب آمده است.

لازم به ذکر است تاکنون کتاب‌های "جمجمه‌ات را به من قرض بده برادر" نوشته مرتضی کربلایی، "غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند" نوشته حمید حسام، "حماسه یاسین" نوشته سید محمد انجوی نژاد،‌ "مردان دریایی" نوشته حبیب حبیب پور، "شب بارانی" نوشته سید مسعود جزایری، "گردان غواص" گردآوری شده توسط عباس میرزایی و "لشکر خوبان" نوشته معصومه سپهری در خصوص شهدای غواص به رشته تحریر درآمده است.

در ادامه بخشی از کتاب «چتربازی در امواج» را می‌خوانید:

در گرماگرم جنگ، مرحله بعدی عملیات بیت‌المقدس هم شروع شده بود. هر روز که از عملیات می‌گذشت، با هر خاکریزی که نیروهای ایرانی به خرمشهر نزدیک‌تر می‌شدند. روحیه نیروهای دشمن، بیش‌تر تحلیل می‌رفت. لشکر ده زرهی عراق، در برابر سماجت گردان کمیل سپاه و گردان چهارم لشکر حمزه، با فشار فرمانده‌ها، بالادست، و با حجم بالای آتش‌باری، مجبور به مقاومت شده بود! نیروهای ضد زره و آرپی‌جی‌زن ما، عرصه را بر تانک‌های دشمن و خودروهای زرهی آن‌ها تنگ کرده بودند. جواد چریک، تمام فکر و ذکرش شده بود، تانک‌ها و زره‌پوش‌های دشمن. رد موشک شلیک‌ شده را با چشم تعقیب کرد. آرپی‌جی که به شنی تانک تی‌68 عراقی برخورد، رو گرداند به طرف منوچهر: «موشک بده، یا امام موسی کاظم.»

منوچهر زینتی‌فر، موشکی تحویل داد و گفت: «جواد چریک، تو که هر موشک را به نام یکی از چهارده معصوم شلیک می‌کنی. ما دو نفر کمک آرپی‌جی‌زن، جمعاً پونزده تا موشک داریم. موشک آخری رو به چه نیت شلیک می‌کنی؟!»

جواد چریک بی‌توجه به خونی که از گوش‌هایش بیرون می‌زد، گفت: «بعد از چهارده معصوم، موشک پونزدهم رو به نام حضرت حمزه سیدالشهداء می‌کوبم رو برجک یکی از تانک‌های دشمن!»

بعد از شلیک دوازدهمین موشک، وقتی در حال جابجایی و پناه گرفتن در سنگر دیگری بودند، منوچهر در نقش کمک‌آرپی‌جی‌زن، با تندی گفت: «آهای چریک بی‌احتیاط. از گوشات خون میادش. صد مرتبه گفتم، موقع شلیک، دهنتو واز کن...»

منوچهر زینتی‌فر، حتی صدای سوت خمپاره را هم نشنیده بود! یک لحظه نگاهش افتاد به گرد و خاک به هوا برخاسته. جواد چریک را دید که روی هواست! موشک را انداخت روی زمین و شیرجه رفت! موج انفجار، جواد چریک را از یک متری، کوباند زمین. منوچهر، فریاد کشید: «آمبولانس، آمبولانس،...»

نفری که پشت سر بود، گفت: «کجای کاری برادر! مثل این‌که ماها، صد متر جلوتر از خط اول هستیم ها!»

***

کتاب «چتر بازی در امواج» نوشته محمدعلی گودینی از سوی انتشارات کتاب ابرار در 151 صفحه با قیمت 7 هزار تومان منتشر شده و علاقه‌مندان به تهیه این کتاب می‌توانند آن را از فروشگاه اینترنتی نخلستان کتاب تهیه کنند.

دفاع پرس

دانشنامه دفاعی: این کتاب را تهیه کنید، کتاب خوبی است.

  • موافقین ۷
  • ۱۵۳۳ بار مطالعه شده است

کتاب

نظرات (۱)

  • یاور گلدوز مطلق
  • برادران و خواهران گرامی
    کامنت علنی نمیگذارید ایرادی ندارد.
    مومن دستکم لایکی دیسلاکی چیزی بزن بفهمیم برای هوا مطلب نمینویسیم. این که دیگر زحمت ندارد.
    یا علی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی